اکماد. [ اِ ] ( ع مص ) اندوهناک و دردمند گردانیدن دل را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). اندوهگین کردن. ( یادداشت مؤلف ). || کهنه و نرم و تابان گردیدن جامه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || نیک پاکیزه ناکردن جامه را. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || گرم کردن عضو را به کماد . ( از اقرب الموارد ).