اکلال. [ اِ ] ( ع مص ) کند گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || خداوند شتران مانده گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خداوند ستور مانده شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || مانده نمودن شتر و جز آن را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). مانده کردن ستور.( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || صاحب عیال و خویشان محتاج شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بگماریدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || ضعیف گردانیدن بینایی را. ( یادداشت مؤلف ). کند گردانیدن گریه بینایی چشم را. ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ).