لغت نامه دهخدا
- اکفاوار ؛ همچون همگنان. مانند همتایان و همشأنان : الحق سخن های هول باز نموده بود اکفاوار و هیچ تیر در جعبه بنگذاشته. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 675 ).
اکفا. [ اَ ک ِف ْ فا ] ( از ع ، اِ ) رقیبان. ( ناظم الاطباء ). ج ِ کاف . منعکنندگان. ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
رقیبان . جمع کاف به معنی منع کنندگان .
فرهنگ عمید
= کفو
دانشنامه آزاد فارسی
اِکْفا
(در لغت به معنای روی گرداندن از مقصود) اصطلاحی در قافیه. آن است که در قافیۀ یک شعر حرف رَوی در تلفظ یکسان، ولی در املا متفاوت باشد، مانند عسس و عبث در این شعر: شبروان را آشنایی هاست با میر عسس/خویش را هر دم مکن افسرده و غمناک عبث. نوع دیگر اکفا آن است که حرف روی در تلفظ هم یکسان نباشد، اما قریب المخرج باشد، مانند بسیج و هیچ در این شعر: این همه گفتیم لیک اندر بسیج/ بی عنایات خدا هیچیم هیچ (مولوی). اکفا از عیوب قافیه است.
(در لغت به معنای روی گرداندن از مقصود) اصطلاحی در قافیه. آن است که در قافیۀ یک شعر حرف رَوی در تلفظ یکسان، ولی در املا متفاوت باشد، مانند عسس و عبث در این شعر: شبروان را آشنایی هاست با میر عسس/خویش را هر دم مکن افسرده و غمناک عبث. نوع دیگر اکفا آن است که حرف روی در تلفظ هم یکسان نباشد، اما قریب المخرج باشد، مانند بسیج و هیچ در این شعر: این همه گفتیم لیک اندر بسیج/ بی عنایات خدا هیچیم هیچ (مولوی). اکفا از عیوب قافیه است.
wikijoo: اکفا
پیشنهاد کاربران
افراد هم شأن
هم رتبه
همتایان
. . در میان اکفا خدمتی پسندیده کرده. .
کتاب کلیله و دمنه
هم رتبه
همتایان
. . در میان اکفا خدمتی پسندیده کرده. .
کتاب کلیله و دمنه