اکسیررنگ. [ اِ رَ] ( اِ مرکب ) کنایه از شراب. ( آنندراج ) : بده به دست من اکسیررنگ ای ساقی که همچو برگ خزان دیده است رخسارم.صائب تبریزی ( از آنندراج ).