اکراء

لغت نامه دهخدا

اکراء. [ اِ ] ( ع مص ) اکرا. تأخیر کردن در امری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). تأخیر کردن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). || افزون گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). افزون شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || کم گردیدن ( از اضداد است ). ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کاستن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || بیدار ماندن در بندگی خداوند جل شأنه. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || درازا کشیدن سخن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سخن دراز گفتن. ( ازاقرب الموارد ). || به کرایه دادن ستور و خانه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). به کرا دادن. ( از تاج المصادر بیهقی ).

پیشنهاد کاربران