اکثوث

لغت نامه دهخدا

اکثوث.[ اَ ] ( ع اِ ) کثوث. ( ناظم الاطباء ). اکثوث سرنه را بعضی عشقه و علقمی نیز خوانند طعمش تلخ بود با سرکه خورند. ( نزهةالقلوب ). و رجوع به عشقه و علقمی شود.

پیشنهاد کاربران