اکثریت
/~aksariyyat/
مترادف اکثریت: بیشترین ها
متضاد اکثریت: اقلیت
برابر پارسی: شمار بیشتر، بیشتری، بیشترین، بیشینه، مهیستی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- اکثریت تام ؛ اکثریت مطلق. ( یادداشت مؤلف ) ( از فرهنگ فارسی معین ).
- اکثریت مطلقه یا مطلق ؛ اکثریت تام. نصف بعلاوه یک. ( از یادداشت مؤلف ). تعداد آرایی است که لااقل مساوی نصف به علاوه یک باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- اکثریت نسبی ؛ تعداد آرایی است که داوطلبی بدست می آورد بشرطی که زیادتر از آراء داوطلبان دیگر باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) بیشتر افراد یک کشور یا یک شهر یا یک انجمن.
۳. (اسم ) افراد یک مجموعه، کشور، یا سازمان که ویژگی های مشترک دارند و تعدادشان از سایر بخش ها بیشتر است.
دانشنامه عمومی
اکثریت (فیلم). «اکثریت» ( ترکی استانبولی: Çoğunluk ) فیلمی در ژانر درام است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ارکان جان اشاره کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: اکثریت (فیلم)
جدول کلمات
مترادف ها
توده، میزان، جسم، تنه، حجم، اکثریت، اندازه، جثه، جسامت
اکثریت، بیشان
قسمت، اکثریت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
اگر پس وند {ینه} را که در کمینه و بیشینه به کار رفته، الگو بگیریم، میتوان برای اقلیت و اکثریت واژه های کمترینه و بیشترینه را ساخت
بیشترینی، بیشتریگی
🇮🇷 همتاهای پارسی:
بیشترینی
بیشتریگی
بیشترینی
بیشتریگی
خُردپاره = اقلیت
کَلانپاره = اکثریت
{خردپاره: خرد پاره ( بخش، part )
کلانپاره: کلان پاره}
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
کَلانپاره = اکثریت
{خردپاره: خرد پاره ( بخش، part )
کلانپاره: کلان پاره}
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
اکثر: بیشتر یا بیشترین
اکثریت: اسم مصدر، وضع و کمیّت بیشتر در مقابل اقلیت.
این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. اکثر صفت تفصیلی و به معنای "بیشتر" یا" بیشترین" است، ولی اکثریت اسم مصدر و به معنای" وضع و کمیّت بیشتر است ( در مقابل اقلیت که بر کمیت کمتر دلالت می کند ) مثلا می توان گفت:" مجلس از اکثریت افتاد "اما نمی توان گفت:" اکثریت نمایندگان مجلس را ترک کردند "بلکه باید گفت:" اکثر نمایندگان مجلس را ترک کردند" ( چنانکه در مفهوم مقابل آن هرگز گفته نمی شود:" اقلیت نمایندگان مجلس را ترک کردند " ) . در اغلب نوشته های این زمان، اکثریت به غلط به جای اکثر به کار رفته است. مثال های زیر که نمونه ای از این استعمال غلط است از منابع مختلف گرفته شده است:" اکثریت مردم نیجریه مسلمان اند"اکثریت مترجمان ما کسانی هستند که چون نمی توانند بنویسند به ترجمه می پردازند ". " هنگامی که مقاله ام را برای چاپ به هیئت تحریریه ی آن ماهنامه ارائه دادم اکثریت آنها با انتشار آن مخالفت کردند. "
... [مشاهده متن کامل]
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۴. )
اکثریت: اسم مصدر، وضع و کمیّت بیشتر در مقابل اقلیت.
این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. اکثر صفت تفصیلی و به معنای "بیشتر" یا" بیشترین" است، ولی اکثریت اسم مصدر و به معنای" وضع و کمیّت بیشتر است ( در مقابل اقلیت که بر کمیت کمتر دلالت می کند ) مثلا می توان گفت:" مجلس از اکثریت افتاد "اما نمی توان گفت:" اکثریت نمایندگان مجلس را ترک کردند "بلکه باید گفت:" اکثر نمایندگان مجلس را ترک کردند" ( چنانکه در مفهوم مقابل آن هرگز گفته نمی شود:" اقلیت نمایندگان مجلس را ترک کردند " ) . در اغلب نوشته های این زمان، اکثریت به غلط به جای اکثر به کار رفته است. مثال های زیر که نمونه ای از این استعمال غلط است از منابع مختلف گرفته شده است:" اکثریت مردم نیجریه مسلمان اند"اکثریت مترجمان ما کسانی هستند که چون نمی توانند بنویسند به ترجمه می پردازند ". " هنگامی که مقاله ام را برای چاپ به هیئت تحریریه ی آن ماهنامه ارائه دادم اکثریت آنها با انتشار آن مخالفت کردند. "
... [مشاهده متن کامل]
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۴. )
اکثریت : [ اصطلاحات مجلسی ] به گروهی که در مجلس تعداد نمایندگان بیشتری را در بر بگیرد اکثریت گفته می شود.