اکثر
/~aksar/
مترادف اکثر: اغلب، بسیار، بیشتر
برابر پارسی: بیشتر، بیش تر، فزونتر
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- اکثر اوقات ؛ بیشتر هنگامها. ( ناظم الاطباء ).
- حد اکثر ؛ بیشینه. مقابل حداقل. ( یادداشت مؤلف ).
- امثال :
اکثر الظنون میمون .
اکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع.
اکثر من تفاریق العصا.
( یادداشت مؤلف ).
|| عده زیاد. متعددتر. || بسیار.( ناظم الاطباء ). || خانه پر. || دست پر. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَکْثَر: زیادتر
معنی أَکْثَرَکُمْ: اکثر شما
معنی أَکْثَرُهُمُ: اکثر شان
معنی نِعْمَتَ: نعمت - هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش (نعمت برای هر چیز عبارت است از نوع چیزهائی که با طبع آن چیز بسازد ، و طبع او آن چیز را پس نزند و از آنجا که موجودات جهان، همه به هم مربوط و متصلند لذا بعضی که سازگار با بعض دیگرند، نعمت آن بعض بشمار میرون...
معنی کَافُوراً: کافور(کافور ماده ای مومی، سفید و یا شفاف و جامد با فرمول C۱۰H۱۶O که دارای بوی بسیار قوی می باشد.کافور صمغ درختی بنام camphor laurel می باشد. این درخت همیشه سبز در آسیا و به خصوص در جزیره برنئو و فرمز وجود دارد. درخت کافور تا 25تا 30 متر رشد می کند و ...
ریشه کلمه:
کثر (۱۶۷ بار)
معنی أَکْثَرَکُمْ: اکثر شما
معنی أَکْثَرُهُمُ: اکثر شان
معنی نِعْمَتَ: نعمت - هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش (نعمت برای هر چیز عبارت است از نوع چیزهائی که با طبع آن چیز بسازد ، و طبع او آن چیز را پس نزند و از آنجا که موجودات جهان، همه به هم مربوط و متصلند لذا بعضی که سازگار با بعض دیگرند، نعمت آن بعض بشمار میرون...
معنی کَافُوراً: کافور(کافور ماده ای مومی، سفید و یا شفاف و جامد با فرمول C۱۰H۱۶O که دارای بوی بسیار قوی می باشد.کافور صمغ درختی بنام camphor laurel می باشد. این درخت همیشه سبز در آسیا و به خصوص در جزیره برنئو و فرمز وجود دارد. درخت کافور تا 25تا 30 متر رشد می کند و ...
ریشه کلمه:
کثر (۱۶۷ بار)
wikialkb: أَکْثَر
دانشنامه عمومی
اکثر (فیلم). اکثر ( به هندی: Aksar ) یا اغلب فیلمی محصول سال ۲۰۰۶ و به کارگردانی آنانت ماهادوان است. در این فیلم بازیگرانی همچون عمران هاشمی، اودیتا گوسوامی، دینو مورئا، تارا شارما، سورش منون ایفای نقش کرده اند.
دنباله این فیلم با نام اکثر ۲ در سال ۲۰۱۷ اکران شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدنباله این فیلم با نام اکثر ۲ در سال ۲۰۱۷ اکران شد.
wiki: اکثر (فیلم)
پیشنهاد کاربران
بیشترینه. [ ت َ ن َ / ن ِ ] ( ص عالی ، اِ مرکب ) اکثر. بیشترین : و خدای تو ای محمد خداوند فضل و رحمت است و لیکن بیشترینه ایشان شکر نمی گزارند. ( تفسیر ابوالفتوح ج 4 ص 174 ) . بیشترینه آنچه ایشان در آن
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
خلاف میکنند. ( تفسیر ابوالفتوح ج 4 ص 174 ) . اما بیشترینه مردم آنند که نمی دانند. ( تفسیر ابوالفتوح ج 4 ص 374 ) .
اغلب
اکثر: بیشتر یا بیشترین
اکثریت: اسم مصدر، وضع و کمیّت بیشتر در مقابل اقلیت.
این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. اکثر صفت تفصیلی و به معنای "بیشتر" یا" بیشترین" است، ولی اکثریت اسم مصدر و به معنای" وضع و کمیّت بیشتر است ( در مقابل اقلیت که بر کمیت کمتر دلالت می کند ) مثلا می توان گفت:" مجلس از اکثریت افتاد "اما نمی توان گفت:" اکثریت نمایندگان مجلس را ترک کردند "بلکه باید گفت:" اکثر نمایندگان مجلس را ترک کردند" ( چنانکه در مفهوم مقابل آن هرگز گفته نمی شود:" اقلیت نمایندگان مجلس را ترک کردند " ) . در اغلب نوشته های این زمان، اکثریت به غلط به جای اکثر به کار رفته است. مثال های زیر که نمونه ای از این استعمال غلط است از منابع مختلف گرفته شده است:" اکثریت مردم نیجریه مسلمان اند"اکثریت مترجمان ما کسانی هستند که چون نمی توانند بنویسند به ترجمه می پردازند ". " هنگامی که مقاله ام را برای چاپ به هیئت تحریریه ی آن ماهنامه ارائه دادم اکثریت آنها با انتشار آن مخالفت کردند. "
... [مشاهده متن کامل]
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۴. )
اکثریت: اسم مصدر، وضع و کمیّت بیشتر در مقابل اقلیت.
این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. اکثر صفت تفصیلی و به معنای "بیشتر" یا" بیشترین" است، ولی اکثریت اسم مصدر و به معنای" وضع و کمیّت بیشتر است ( در مقابل اقلیت که بر کمیت کمتر دلالت می کند ) مثلا می توان گفت:" مجلس از اکثریت افتاد "اما نمی توان گفت:" اکثریت نمایندگان مجلس را ترک کردند "بلکه باید گفت:" اکثر نمایندگان مجلس را ترک کردند" ( چنانکه در مفهوم مقابل آن هرگز گفته نمی شود:" اقلیت نمایندگان مجلس را ترک کردند " ) . در اغلب نوشته های این زمان، اکثریت به غلط به جای اکثر به کار رفته است. مثال های زیر که نمونه ای از این استعمال غلط است از منابع مختلف گرفته شده است:" اکثریت مردم نیجریه مسلمان اند"اکثریت مترجمان ما کسانی هستند که چون نمی توانند بنویسند به ترجمه می پردازند ". " هنگامی که مقاله ام را برای چاپ به هیئت تحریریه ی آن ماهنامه ارائه دادم اکثریت آنها با انتشار آن مخالفت کردند. "
... [مشاهده متن کامل]
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۴. )