اکتیال


برابر پارسی: پیمایش، پیمودن

لغت نامه دهخدا

اکتیال. [ اِ ] ( ع مص ) پیمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پیمودن. کیل کردن. پیمایش. ( یادداشت مؤلف ). || پیمودن جهت دیگری. گویند:اکتال الطعام له. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || پیمودن برای خود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از ترجمان القرآن چ دبیرسیاقی ص 18 ). گرفتن کیل و پیمودن برای خود. ( از اقرب الموارد ). || گرفتن از کسی : اکتالت علیه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اخذ. گرفتن. چیزی پیموده گرفتن. ( یادداشت مؤلف ). پیموده ستاندن. ( از تاج المصادر بیهقی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس