اکتفال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) کِفل ساختن شتر را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). کفل ( یعنی گلیم و جز آن که بر کوهان شتر پیچند برای نشستن ) ساختن شتر را و سوار شدن بر آن. ( از اقرب الموارد ). || کار را در گردن کسی انداختن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کسی را متولی امری ساختن. ( یادداشت مؤلف ). || کار را به عهده گرفتن. ( از اقرب الموارد ).