اکتف


برابر پارسی: فراخ شانه

لغت نامه دهخدا

اکتف. [ اَ ت َ ] ( ع ص ) ستور لنگ از کتف. گویند: فرس اکتف و جمل اکتف. ج ، کُتف. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || فراخ شانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). پهن کتف. ( تاج المصادر بیهقی ). مردی پهن شانه و دردمند. ( مهذب الاسماء ). || اسب که به سر شانه او پهنایی و گشادگی باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس