اکتاب


برابر پارسی: نویساندن

لغت نامه دهخدا

اکتاب. [ اِ ] ( ع مص ) نوشتن آموختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). خط آموختن کسی را. ( المصادر زوزنی ) ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). || نوشتن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || املاء کردن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( المصادر زوزنی ) ( از تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). || کسی را کاتب یافتن. ( از اقرب الموارد ). || سر مشک را بستن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از المصادر زوزنی ) ( از تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس