اکتئاب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) اکتآب. اندوهگین شدن. ( المصادر زوزنی ) ( از یادداشت مؤلف ) ( ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ). || حزن. بدحال شدن ازاندوه. ( یادداشت مؤلف ) ( ناظم الاطباء ) : مالشت بدهم به زجر و اکتئاب تا نتابی سر تو دیگر ز آفتاب.مولوی.|| اندوهگین ساختن. ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) اندوهگینی. || دردمندی. ( فرهنگ فارسی معین ).
(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) اندوهگین شدن ، بدحال گشتن از اندوه . ۲ - دردمند شدن . ۳ - (اِمص . ) اندوهگینی . ۴ - دردمندی .