اکباء


برابر پارسی: آخال ها، خاک روبه ها، دورکردن

لغت نامه دهخدا

اکباء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ کِباء. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ کباء،به معنی خاکروبه خانه ها. ( آنندراج ). ج ِ کِبا و کِبّی ( اقرب الموارد ). رجوع به کباء و کبا و کبی شود.

اکباء. [ اِ ] ( ع مص ) دود کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || آتش نادادن آتش زنه. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). آتش زنه چنان کردن که آتش از او بیرون نیاید. ( از تاج المصادر بیهقی ). || متغیر کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). متغیر کردن روی. ( از اقرب الموارد ). || برگردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس