اکاء

لغت نامه دهخدا

( اکآء ) اکآء. [ اِک ْ ] ( ع مص ) اکئآء. ناپسندیدن چیزی را و مکروه داشتن. ( ناظم الاطباء ). از چیزی یا کسی کراهت داشتن. ( از اقرب الموارد ).
اکاء. [ اِ ] ( ع اِ ) سربند مشک و جز آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

اکاء. [ اِ ] ( ع مص ) وثیقه گرفتن از قرض خود به گواهان. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

اکاء. [ اِ ] ( ع مص ) اکاءة. اراده کاری کردن و ناگهان بعلت رسیدن شخصی از آن ترسیدن و از اراده خود بازماندن و بددلی کردن. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به اکاءة شود.

پیشنهاد کاربران