اژی ده اک
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
آژی دهاک. رجوع شود به:ضحاک
wikijoo: آژی_دهاک
پیشنهاد کاربران
بمعنی های متفاوت گفته شده باید همه رو خواند و نتیحه گرفت ، تمام این واژگان کهن برای ماد کهن و ماناها و اقوام مزوپتامیا ( کردستان بزرگ ) هست و به تمام جهان به ایران و هند و اناتولی و شامات گسترانیده شده
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
است، در حمله ترکیه به عفرین ضمن نابود کردن آثار سنگی چند هزار ساله در بیابان های عفرین ، میدان کاوه آهنگر در وسط شهر عفرین را نیز نابود کردند، با توجه به این وقایع میشود ریشه این نام ها و فرهنگ کهن را دید در کجاست و چه کسانی برضد این فرهنگ ایرانی ( پارس و ماد ) در جنگ هستند
آزیدهاک یا به عبارتی درست تر آن آژیدهاگ از اسامی بسیار قدیمی پارسی ایرانی است که با داخل شدن به زبانهای عبری و سپس عربی به اسامی آیزاک و اسحاق تبدیل شده است.
. مثال : سجٌیل= سنگگل، کلوخ
معانی ارائه شده برای ازیدهاک به هیچ وجه من را راضی نمیکرد و چند سالی بود که کنجکاو مفهوم آژی دهاک بودم تا بالاخره نتیجه گرفتم
... [مشاهده متن کامل]
و سپاس که جایی برای ارایه هست 🙏 سپاس
. مثال : سجٌیل= سنگگل، کلوخ
معانی ارائه شده برای ازیدهاک به هیچ وجه من را راضی نمیکرد و چند سالی بود که کنجکاو مفهوم آژی دهاک بودم تا بالاخره نتیجه گرفتم
... [مشاهده متن کامل]
و سپاس که جایی برای ارایه هست 🙏 سپاس
اَژی دَهاکَ� در اوستا، به صورت Azi - dahaka
بخش اول آن، "اَژی" به معنای جانور دراز� یا مار، � بخش دوم آن، یعنی "دَهاکَ" به معنی سوزاننده یا سوزاندن و از ریشه ی دِه به معنی� نیش زدن� و گزیدن است
رضا ضَحاکی راحت. مدرس و دبیر تاریخ
بخش اول آن، "اَژی" به معنای جانور دراز� یا مار، � بخش دوم آن، یعنی "دَهاکَ" به معنی سوزاننده یا سوزاندن و از ریشه ی دِه به معنی� نیش زدن� و گزیدن است
رضا ضَحاکی راحت. مدرس و دبیر تاریخ
Zahak : ضحاک: این نام در اصل و ریشه به دو شکل زیر به زبان فارسی بوده است و نه عربی:
الف - زِ آهک : یعنی آفریده شده از آهک یا خاک سفید رنگ در مقایسه با خاک گندمی رنگ که گویا آدم تورائی در باغ بهشت از آن آفریده شده بوده باشد.
... [مشاهده متن کامل]
ب - زِ آه اک : به این معنا که به هنگام آفریده شدن یک آه کوچک یا ناچیز در تن او دمیده شده بوده باشد نسبت به آه بزرگ یا قوی دمیده شده در کالبد آدم.
آژی ده اکه :
کلمه ژی در زبان یکی از اقوام ماد یعنی کردهای امروز به معنای زندگی بوده و می باشد. حرف آ ، حرف اول کلمات ؛ آسمان ؛ آغاز ؛ اول یا ازل بوده است و لذا کلمه آژی به معنای زندگی آسمانی و آغازین و اولیه و ازلی. ده همان عدد ۱۰ می باشد و پسوند aka با تلفظ اکه و aga با تلفظ اگه در زبان کردی نقش حرف تعریف و تعَیُن را بازی می کنند مانند ال در زبان عربی و the در زبان انگلیسی با این تفاوت که در انتهای کلمه معین قرار می گیرند. حرف الف اولی معمولا برداشته می شود و بصورت علامت فتحه یا صدای بالا روی حرف آخر کلمه معین قرار می گیرد. مثال : شهر ( یک شهر معین ) : شار اکه: شارَ که . یا باغ ( یک باغ معین ) باخَ گه یا باخه گه. ده معین در این عنوان چیز دیگری نیست غیر از جنبه ها یا ابعاد دهگانه نفسانی افراد انسانی مشتمل بر پنج نفس مجرد مردانه و پنج نفس مجرد زنانه. لذا این واژه یک بینش و باور در سرزمین ایران بوده است در باره آفرینش انسان توسط آفریدگار و در میدان های خود شناسی و انسان شناسی. معنای این واژه مترادف و معادل و هم معنا با واژه دیگر باستانی - اوستایی یعنی " خویدوده " می باشد . زرتشت و شاگردان و هم عصران وی به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی این دو واژه ( و محتوای آن بینش و باور ) علم و آگاهی نداشته اند. از دیدگاه خردمندان گم نام و آفرینندگان اولیه این واژه ها ( به احتمال قوی و نزدیک به یقین میترائیان اولیه و نه ثانویه ) در نامگذاری آن بینش و باور ، خطاب به تک تک افراد انسانی به معنای زیر بوده اند : خود تو ده تائی.
داستان آفرینش اهورایی - اوستایی مرد اولیه تحت نام گیائو مرت ( در اصل به شکل : گیاه او مرز : یعنی مرز زمانی او به دوران گیاهی می رسد قبل پیدایش حیوانات ) و داستان حماسی - شاهنامه ای کیومرث ( در اصل به شکل : کی او مرز : یعنی مرز زمانی و مکانی او کی و کجا بوده است ) یک تقلید کودکانه از داستان آفرینش آدم تورایی بیش نبوده اند و خود داستان بابا آدم و ننه حوای تورائی - ایوان گلی ئی - قرآنی یک تقلید کودکانه و ناشیانه و مبتدیانه از آن بینش و باور نقل قولی و شفاهی مردم سرزمین ایران در اعصار دوردست قبل از پیداش خط بیش نبوده و نمی باشد. از طرفی دیگر کلمه آدم در زبان و فرهنگ قوم فارسی زبان سومر یک بینش و باور بوده است به معنای زیر : دَم زندگی بخش آغازین و اولیه یا ازلی و ابدی که دمای آن در کلیه جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده های دور دست هرگز به سردی نمی گراید و شعله های آتش آن هیچگاه خاموش نخواهند گردید. در مورد پدیده جاودانه بودن عشق و زندگی انسانی و معنا و مفهوم زندگی انسانی و چند جنبه ای یا چند بعدی بودن هستی و وجود نفسانی انسان و آفرینش انسان بطور حقیقی و صیح و درست توسط خداوند متعال ، گردونه مهر خردمندان گم نام میترائی و گردونه یا چرخه تولد و مرگ خردمندان گم نام هندو ماقبل عصر ودائی با سمبل های چلیپا و سواستیکا یا صلیب شکسته ( یا غلابی ) روی آنها حقیقت دارند و نه کلام های کودکانه و مبتدیانه نوآه ( نوح ) و آبراهام ( ابراهیم ) و داستان اهورایی - اوستایی و موسا ( موسی ) و ایسا ( عیسی ) و محمد به عنوان خاتم آنان البته طبق باور مسلمانان و داستان حماسی - شاهنامه ای.
الف - زِ آهک : یعنی آفریده شده از آهک یا خاک سفید رنگ در مقایسه با خاک گندمی رنگ که گویا آدم تورائی در باغ بهشت از آن آفریده شده بوده باشد.
... [مشاهده متن کامل]
ب - زِ آه اک : به این معنا که به هنگام آفریده شدن یک آه کوچک یا ناچیز در تن او دمیده شده بوده باشد نسبت به آه بزرگ یا قوی دمیده شده در کالبد آدم.
آژی ده اکه :
کلمه ژی در زبان یکی از اقوام ماد یعنی کردهای امروز به معنای زندگی بوده و می باشد. حرف آ ، حرف اول کلمات ؛ آسمان ؛ آغاز ؛ اول یا ازل بوده است و لذا کلمه آژی به معنای زندگی آسمانی و آغازین و اولیه و ازلی. ده همان عدد ۱۰ می باشد و پسوند aka با تلفظ اکه و aga با تلفظ اگه در زبان کردی نقش حرف تعریف و تعَیُن را بازی می کنند مانند ال در زبان عربی و the در زبان انگلیسی با این تفاوت که در انتهای کلمه معین قرار می گیرند. حرف الف اولی معمولا برداشته می شود و بصورت علامت فتحه یا صدای بالا روی حرف آخر کلمه معین قرار می گیرد. مثال : شهر ( یک شهر معین ) : شار اکه: شارَ که . یا باغ ( یک باغ معین ) باخَ گه یا باخه گه. ده معین در این عنوان چیز دیگری نیست غیر از جنبه ها یا ابعاد دهگانه نفسانی افراد انسانی مشتمل بر پنج نفس مجرد مردانه و پنج نفس مجرد زنانه. لذا این واژه یک بینش و باور در سرزمین ایران بوده است در باره آفرینش انسان توسط آفریدگار و در میدان های خود شناسی و انسان شناسی. معنای این واژه مترادف و معادل و هم معنا با واژه دیگر باستانی - اوستایی یعنی " خویدوده " می باشد . زرتشت و شاگردان و هم عصران وی به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی این دو واژه ( و محتوای آن بینش و باور ) علم و آگاهی نداشته اند. از دیدگاه خردمندان گم نام و آفرینندگان اولیه این واژه ها ( به احتمال قوی و نزدیک به یقین میترائیان اولیه و نه ثانویه ) در نامگذاری آن بینش و باور ، خطاب به تک تک افراد انسانی به معنای زیر بوده اند : خود تو ده تائی.
داستان آفرینش اهورایی - اوستایی مرد اولیه تحت نام گیائو مرت ( در اصل به شکل : گیاه او مرز : یعنی مرز زمانی او به دوران گیاهی می رسد قبل پیدایش حیوانات ) و داستان حماسی - شاهنامه ای کیومرث ( در اصل به شکل : کی او مرز : یعنی مرز زمانی و مکانی او کی و کجا بوده است ) یک تقلید کودکانه از داستان آفرینش آدم تورایی بیش نبوده اند و خود داستان بابا آدم و ننه حوای تورائی - ایوان گلی ئی - قرآنی یک تقلید کودکانه و ناشیانه و مبتدیانه از آن بینش و باور نقل قولی و شفاهی مردم سرزمین ایران در اعصار دوردست قبل از پیداش خط بیش نبوده و نمی باشد. از طرفی دیگر کلمه آدم در زبان و فرهنگ قوم فارسی زبان سومر یک بینش و باور بوده است به معنای زیر : دَم زندگی بخش آغازین و اولیه یا ازلی و ابدی که دمای آن در کلیه جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده های دور دست هرگز به سردی نمی گراید و شعله های آتش آن هیچگاه خاموش نخواهند گردید. در مورد پدیده جاودانه بودن عشق و زندگی انسانی و معنا و مفهوم زندگی انسانی و چند جنبه ای یا چند بعدی بودن هستی و وجود نفسانی انسان و آفرینش انسان بطور حقیقی و صیح و درست توسط خداوند متعال ، گردونه مهر خردمندان گم نام میترائی و گردونه یا چرخه تولد و مرگ خردمندان گم نام هندو ماقبل عصر ودائی با سمبل های چلیپا و سواستیکا یا صلیب شکسته ( یا غلابی ) روی آنها حقیقت دارند و نه کلام های کودکانه و مبتدیانه نوآه ( نوح ) و آبراهام ( ابراهیم ) و داستان اهورایی - اوستایی و موسا ( موسی ) و ایسا ( عیسی ) و محمد به عنوان خاتم آنان البته طبق باور مسلمانان و داستان حماسی - شاهنامه ای.
اژی دهاک دو حرف "ی" و "ک" رو بردارید خودتون متوجه میشید معنی رو
اژی متعارف اژدها یا مار هست نام ضحاک تو تاریخ که قدرتها نوشتند تورانیان رو به ماد تغییر نام دادند ضحاک رو بجای پدر بزرگ کورش که همون کیخسرو تو شاهنامه هست اوردند.
ده همان عدد ده است و اک درفارسی به معنای بدی واسیب وصدمه است یعنی به معنی شخصی که دارای ده صفت بد است
آژی دهاک یکی از پادشاهان قوم
بزرگ ماد ( آذری ) آریایی
طایفه مغان قوم ماد
قوم ماد ( آذری ) ساکن در آذربایجان بزرگ ( مادستان بزرگ ) کشور ایران
آذربایجان شرقی
آذربایجان غربی
اردبیل
مغان
همدان
زنجان
قزوین
سقز
بزرگ ماد ( آذری ) آریایی
طایفه مغان قوم ماد
قوم ماد ( آذری ) ساکن در آذربایجان بزرگ ( مادستان بزرگ ) کشور ایران
آذربایجان شرقی
آذربایجان غربی
اردبیل
مغان
همدان
زنجان
قزوین
سقز