اژغ. [ اَ ] ( اِ ) شاخه هائی را گویند که از درخت بریده باشند و بعربی جلمه خوانند. ( برهان قاطع ). آژغ. ( فرهنگ ناصری ). ازغ. ازگ. ستاک. و رجوع به ازگ شود. || شوخ. چرک :
سوی آسمان کردش آن مرد روی
بگفت ای خدا این تن من بشوی
از این اژغها پاک کن مر مرا
همه آفرین زآفرینش ترا.
ابوشکور بلخی.