اژدهای دمنده ، دمنده اژدها ؛ اژدها که سخت نفس زند و بغرد. ( یادداشت مؤلف ) :
دمنده اژدهایی پیشم آمد
خروشان و بی آرام و زمین در.
لبیبی.
یکی اژدهای دمنده چو بادی
یکی از نخیزش گزنده چو ماری .
عسجدی.
ندیدم چون رضایش کیمیایی
نه چون خشمش دمنده اژدهایی.
( ویس ورامین ) .
دمنده اژدهایی پیشم آمد
خروشان و بی آرام و زمین در.
لبیبی.
یکی اژدهای دمنده چو بادی
یکی از نخیزش گزنده چو ماری .
عسجدی.
ندیدم چون رضایش کیمیایی
نه چون خشمش دمنده اژدهایی.
( ویس ورامین ) .