اژدهادوش. [ اَ دَ ها ] ( اِخ ) لقبی که ضحاک را داده اند بدان جهت که از دوش او دو مار رسته بود : بدید او [ کاوه ] چو بدعهد ضحاک را چنان اژدهادوش ناپاک را.
فردوسی.
نخواهیم بر گاه ضحاک را مر آن اژدهادوش ناپاک را.
فردوسی.
رجوع به اژدها و دوش اژدها شود.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه اژدها بر کتف خود دارد . ۲ - لقبی است برای ضحاک .