اویزه بند


معنی انگلیسی:
suspenders, suspensor

لغت نامه دهخدا

( آویزه بند ) آویزه بند. [ زَ / زِ ب َ ] ( نف مرکب ) آویزه بندنده. آویزه بسته :
چو گوش خدیو از لاَّلی پند
شد از روی اخلاص آویزه بند.
هاتفی.
|| ( اِ مرکب ) بندی که رویان ( جنین ) دانه را بجفت متصل کند. ( فرهنگستان ).

فرهنگ فارسی

( آویزه بند ) ۱ - ( صفت ) آنکه آویزه بندد آویزه بسته . ۲ - ( اسم ) بندی که جنین دانه را بجفت متصل کند بند ناف .

فرهنگ معین

( آویزه بند ) ( ~. بَ ) ( اِ. ) بند ناف .

پیشنهاد کاربران

بپرس