اویزان بودن


معنی انگلیسی:
bag, dangle, overhang, swing

مترادف ها

hang (فعل)
اویختن، طناب انداختن، بدار اویختن، اویزان بودن، اویزان کردن، فروهشتن، چسبیدن به، متکی شدن بر، بدار اویخته شدن، معلق کردن

dangle (فعل)
اویختن، اویزان بودن، اویزان کردن

overhang (فعل)
مشرف بودن، تهدید کردن، اویزان بودن

فارسی به عربی

طنف

پیشنهاد کاربران

بپرس