اوژندن

فرهنگ عمید

افکندن، بر زمین زدن، به خاک افکندن.

پیشنهاد کاربران

اوژن اش=اوژنش. . . . . . .
اوژنش =بن ستاک سازه. . . . . . در چم باژگون شدن . . . . . فروافتادن . . . . . . . . فروهشته شدن. . . . . .
و در چم واژه زشت و بی بن و ستاک واژه سقوط. . . . . . . . . . . . . . . برای نمونه یک هواپیمای مسافربری دچار *اوژنش *شد.
سپاس ک هو
با درود . . . . . . .
این واژه برابر پارسی[واژه زشت و بدون ساختار و بی ریخت و بی ریشه سقوط] هم میباشد.
پارسی زبانان میبایست هر چه زودتر این واژه را جایگزین* سقوط* کنند . . . . . اوژنت یا اوژند هر دو درست است. . . . . . این واژه برابر پارسی افتادن و فروافتادن است . . . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

ک هو 2576 پاد هخا__شیراز

بپرس