اوهاق

لغت نامه دهخدا

اوهاق. [ اَ] ( ع اِ ) ج ِ وَهَق. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). کمندها. ( آنندراج ). رجوع به وهق شود.

فرهنگ فارسی

جمع وهق . کمند ها

پیشنهاد کاربران

بپرس