اولیت مقدمات برهان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اولیت مقدمات برهان یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای حمل بی واسطه محمول بر موضوع در مقدمات برهان است.
برای آنکه برهانی مفید یقین باشد مقدمات آن باید چند شرط داشته باشند، از جمله شرایط مقدمات برهان آن است که باید «اَوَّلی» باشند. درباره معنای «اَوَّلی» گفته اند: اوّلی چیزی است که بی واسطه غیر بر موضوع حمل می شود؛ مانند: حمل جنس قریب و فصل قریب بر نوع و نیز حمل عرض ذاتی حقیقی بر آن؛ یعنی عرضی که به سبب ذات موضوع عارض آن شود نه به سبب امر دیگری، مانند تعجب که به سبب ذات انسان عارض بر او می شود نه به علت دیگری، به خلاف اجناس و فصول عالی که به واسطه حمل بر یک مفهوم اعم، بر نوع حمل می شوند؛ مانند جسم که به واسطه حمل آن بر حیوان، بر انسان حمل می شود.
دیدگاه بهمنیار
در کتاب التحصیل آمده است: «به دو دلیل به مقدمات اوّلیه، اوّلیه گفته می شود: اوّل آنکه در ابتدای امر و بدون واسطه، تصدیق به آنها حاصل می شود؛ مانند: کل بزرگ تر از جزء است، و دوم آنکه ایجاب و سلب در این مقدمات بر اعم از موضوع حمل نمی شود؛ یعنی در حمل به واسطه شدن امر اعم نیاز ندارد؛ مانند: کلّ مثلث فزوایاه مساویة لقائمتَین. در اینجا محمول برچیزی اعم از مثلث به حمل کلی، حمل نمی شود». مراد از اوّلی بودنِ ذاتی، این است که بدون واسطه بر موضوع حمل می شود؛ (مانند: جنس و فصل قریب نسبت به نوع، و مانند: تعجب نسبت به انسان، نه مانند: جنس و فصل بعید که به واسطه جنس قریب بر نوع حمل می شوند.)
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.
...

پیشنهاد کاربران

شاید مفید، ثمر بخش و راهگشا باشد که در مورد مقدمه و نتیجه یا بصورت جمع ؛ مقدمات و نتایج و یا مقدمات اولیه یا مقدمه چینی و سپس استخراج حقیقی، صحیح یا درست نتایج وسطیه یا میانی و آخریه یا آخری از آن مقدمه چینی های یقینی و اولیه و یا پیش فرض های بدیهی و مقبول خاص و عام به برهان زیر توجه نمود:
...
[مشاهده متن کامل]

زنجیره ی علت و معلول بصورت یک خط نمی باشد طوریکه در طول آن بسوی گذشته ها و آینده ها نتوان اولین و آخرین حلقه های آنرا بطور حقیقی و دقیق تعیین نمود بلکه دایره وار ست و کلیه حلقه های آن منجمله اولین و آخرین بر هم منطبق و یکی اند، واحد و یگانه. هر کدام از حلقه های این زنجیره یا این سلسله ی دایره وار بطور کامل هم معلول حلقه ی قبل و هم علت حلقه بعد از خود می باشند. کلیه حلقه های قبلی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی پائینی یا پست تر، از آغاز سفر تاکنون دیگر وجود ندارند بلکه هرکدام یکی پس از دیگری با جهش های کلی کوانتمی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ ها ی هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، بهمدیگر تبدیل و به حلقه ی فعلی منجر گردیده اند، یعنی این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست و کلیه حلقه های بعدی در مدارات و مراتب و درجات فراوان تکاملی بالائی یا برتر هم تا پایان این سفر وجود ندارند بلکه هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش با پرش های کلی کوانتمی به روش اشاره شده از همین حلقه فعلی آفریده خواهند شد تا یک دور کامل کامل روی محیط دایره و بازگشت به همان حالت آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین. مسیر حرکت لحظه ی جاودانه ی حال هم درست به همین ترتیب دایره وار است و همیشه پس از یک دور کامل، حرکتش از نو آغاز میگردد. این روند و تصویر در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر می باشند. اگر مقدمه ی یقینی را خدای حقیقی و واقعی، بیکران و بینهایت، علت العلل و واجب الوجود بنامیم، آنگاه نتیجه معقول و منطقی این باید باشد که نتایج وسطی یا کلیه ی ممکن الوجود ها و آخری هم خود وی باید باشند و نه چیز های دیگری. علت کل و بی قید و شرط بر خود و در خود اثر میگذارد و نه در بیرون یا خارج از خود، زیر علت کل بیکران یا بینهایت است و لذا مفاهیمی از قبیل خارج و بیرون در مورد وی نمیتوانند وجود و حقیقت داشته باشند. خدای حقیقی و واقعی در بر گیرنده ی عوالم شهود و غیب، امر و خلق، ملک و ملکوت می باشد و نه فقط صاحب یا ملک آنها. اگر در مورد انسان آدم و حوا را مقدمه های یقنیی و اولیه به پنداریم، آنگاه پدیده یا واژه ی عربی معاد که در اصل و ریشه به معنای رجعت یا بازگشت به مبدا می باشد، باید از نو تعریف گردد، زیرا اگر به معنای سابق باقی بماند، آنگاه همه افراد انسانی که در طول این سفر دوار در وسط و بطور سلسله وار به ظهور و پیدایش رسیده اند، در قیامت و آخرت جملگی باید به آدم و حوای اولیه یعنی به یک مرد و زن تبدیل و تقلیل یابند و نه اینکه جملگی از قبر بر انگیخته شوند، مگر اینکه جملگی در مبدء آفریده شده بوده باشند. نتیجه اینکه مقدمه چینی های یقینی حکیمان و منطقیون یا منطق دانان دینی پیرو ادیان ابراهیمی، منطقی و معقول و حقیقی نمی باشند بلکه خیالی و اوهامی و بریده از واقعیت. خدای حقیقی و واقعی در آفرینش اولیه ی محتوای ( و محیط ) هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین از ابعاد فراوان و بیکران خویش ( و نه از ظلمت و عدم و نیستی ) همه ی افراد انسانی را ( منجمله بقیه ی موجودات ) بطور مطلق همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی و هرکدام را بصورت زوجی و آنهم نه فقط یک زوج هترو یا غیر همجنس بلکه پنج زوج مختلط مرکب از سه زوج غیر همجنس یا هترو و دو زوج همجنس یا همو و هرکدام را در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی و دانائی و هنرمندی آفریده و به هرکدام عشق و زندگی جاودانه اهداء نموده و در پایان این سفر بسیار طولانی ( با طول زمانی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه ) دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) یعنی پس از وقوع آخرین مهبانگ همه ی افراد انسانی ( منجمله بقیه ی موجودات آفریده شده در آفرینش اولیه ) را در یک واحد زمانی بسیار کوتاه یا برق آسا و معجزه آسا به همان سان اولیه از نو خواهد آفرید و هر کدام را در خانه ها یا سرا ها و یا قصر ها و کاخ های پنتاگونی شکل ( پنج ویلائی ) ملکوتی اولیه و خاص و ویژه ی خویش و لذا مانند خدای کلمه ای و مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف انسانی از دیدگاه دین و فلسفه و عرفان، هیچگونه نیازی به رستاخیر و بیرون کشیدن اموات یا مردگان از گور ها یا قبور نخواهد داشت.
این برهان را میتوان علمی نامید و آنرا با محتوای برهان های ارائه شده توسط حکیمان و منطق شناسان دینی مقایسه نمود.