اولجامیشی
لغت نامه دهخدا
- اولجامیشی کردن ؛ تعظیم و کرنش کردن : در آن منزل امیر ارغون با عموم اکابر و اعیان و صدور خراسان برسید و اولجامیشی کردند. ( رشیدی ).
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] اطاعت، فرمانبرداری.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید