اولج

لغت نامه دهخدا

اولج. [ اَ ل َ / اَل ِ ] ( اِ ) خوشه کوچک از انگور. ( ناظم الاطباء ). || عنب الثعلب. ( ناظم الاطباء ). اما ضبط صحیح کلمه در هر دو معنی اولنج است. رجوع به اولنج شود.

اولج. [ اَ ل َ] ( ع ن تف ) درشونده تر: اولج من ریح. اولج من زُج .

دانشنامه آزاد فارسی

اولِج
کوهی در استان مازندران، شهرستان نوشهر، کوهستان البرز مرکزی، با ارتفاع ۳,۶۹۵ متر. در منطقه ای نیمه جنگلی، در ۴۳کیلومتری جنوب نوشهر قرار دارد. رودخانه های زانوس و رود تنگه، و هنسک رود از این کوه سرچشمه می گیرند. گردنۀ ملاچشمه در شرق آن است. رودخانۀ هراز یا رود نور از دامنۀ جنوبی این کوه می گذرد و آبشاری نیز در دامنۀ غربی آن وجود دارد.

پیشنهاد کاربران

خوشه ی کوچکی از انگور ( نگاه جزء به کل )
اولج
کوهی در استان مازندران، شهرستان نوشهر، کوهستان البرز مرکزی، با ارتفاع ۳, ۶۹۵ متر. در منطقه ای نیمه جنگلی، در ۴۳کیلومتری جنوب نوشهر قرار دارد. رودخانه های زانوس و رود تنگه، و هنسک رود از این کوه سرچشمه
...
[مشاهده متن کامل]
می گیرند. گردنۀ ملاچشمه در شرق آن است. رودخانۀ هراز یا رود نور از دامنۀ جنوبی این کوه می گذرد و آبشاری نیز در دامنۀ غربی آن وجود دارد.

اولج

بپرس