لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (حقوق ) آخرین پیشنهاد قطعی که دولتی به دولت دیگر می دهد و قبول نکردن آن موجب قطع روابط دو دولت یا وقوع جنگ می شود.
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
اولتیماتوم (بازی). اولتیماتوم یکی از بازی های مورد علاقه نظریه پردازان بازی های رفتاری است که به مثابه یک آزمایش برای مطالعه رفتار انسان ها مورد استفاده قرار می گیرد. [ ۱] این بازی یک مثال از بازی های دونفرهٔ نوبتی است که در نظریه بازی ها بررسی می شود. در این بازی به نفر اول میزانی پول داده می شود، او پیشنهاد می دهد این پول را چگونه بین خودش و نفر دوم تقسیم کنید. نفر دوم تصمیم می گیرد که این تقسیم بندی را قبول دارد یا نه. اگر قبول کند پول بینشان به نسبتی که نفر اول پیشنهاد داده تقسیم می شود. در غیر این صورت به هر دو هیچ پولی نمی رسد.
چارچوب کلی این بازی این است که تیم تحقیق به شرکت کننده اول مقداری پول ( مثلاً یکصد دلار ) می دهد و از او می خواهد که مقداری از آن را به شرکت کننده دوم ( فردی کاملاً غریبه با شرکت کننده اول ) بدهد و مابقی را برای خودش بردارد. اگر شرکت کننده دوم مبلغ پیشنهادی شرکت کننده اول را بپذیرد، هر دو شرکت کننده پول را برای خود برمی دارند اما اگر نپذیرد، هر دو نفر باید پول را به تیم تحقیق برگردانند. [ ۲]
از اینجا به نفر اول «پیشنهاد دهنده» و به نفر دوم «بررسی کننده» می گوییم. فرم نوبتی بازی به این صورت تعریف می شود:
• به پیشنهاد دهنده ۱ واحد پول داده می شود.
• پیشنهاد دهنده p ∈ {\displaystyle p\in } انتخاب می کند که پارامتر پیشنهادی او برای تقسیم پول است، که در صورت قبول 1 − p {\displaystyle 1 - p} واحد به پیشنهاد دهنده و p {\displaystyle p} واحد به بررسی کننده پول می رسد.
• بررسی کننده پیشنهاد را بررسی می کند، اگر پیشنهاد را بپذیرد پول به نسبتی که در پیشنهاد آمده بینشان تقسیم می شود، در غیر این صورت به هیچ کدام پولی نمی رسد.
در بازی نوبتی، اگر فرض کنیم کم ترین مقدار مثبتی مانند x وجود دارد که پول موجود کمتر از آن تقسیم نمی شود، بازی یک تعادل کامل زیربازی خواهد داشت. اگر پیشنهاد دهنده p = x را به عنوان پارامتر تقسیم انتخاب کند، نفر دوم بین مقدار مثبت x در حالت پذیرفتن و 0 در حالت رد کردن x را ترجیح می دهد، همان طور که در مثل فارسی داریم: «کاچی به از هیچی». با فرض گرفتن این رفتار بررسی کننده، پیشنهاد دهنده برای بیشینه کردن سود خودش پارامتر تقسیم را برابر x قرار می دهد. این شیوهٔ بازی کردن تعادل کامل زیربازی در این بازی است. [ ۳]
چارچوب کلی این بازی این است که تیم تحقیق به شرکت کننده اول مقداری پول ( مثلاً یکصد دلار ) می دهد و از او می خواهد که مقداری از آن را به شرکت کننده دوم ( فردی کاملاً غریبه با شرکت کننده اول ) بدهد و مابقی را برای خودش بردارد. اگر شرکت کننده دوم مبلغ پیشنهادی شرکت کننده اول را بپذیرد، هر دو شرکت کننده پول را برای خود برمی دارند اما اگر نپذیرد، هر دو نفر باید پول را به تیم تحقیق برگردانند. [ ۲]
از اینجا به نفر اول «پیشنهاد دهنده» و به نفر دوم «بررسی کننده» می گوییم. فرم نوبتی بازی به این صورت تعریف می شود:
• به پیشنهاد دهنده ۱ واحد پول داده می شود.
• پیشنهاد دهنده p ∈ {\displaystyle p\in } انتخاب می کند که پارامتر پیشنهادی او برای تقسیم پول است، که در صورت قبول 1 − p {\displaystyle 1 - p} واحد به پیشنهاد دهنده و p {\displaystyle p} واحد به بررسی کننده پول می رسد.
• بررسی کننده پیشنهاد را بررسی می کند، اگر پیشنهاد را بپذیرد پول به نسبتی که در پیشنهاد آمده بینشان تقسیم می شود، در غیر این صورت به هیچ کدام پولی نمی رسد.
در بازی نوبتی، اگر فرض کنیم کم ترین مقدار مثبتی مانند x وجود دارد که پول موجود کمتر از آن تقسیم نمی شود، بازی یک تعادل کامل زیربازی خواهد داشت. اگر پیشنهاد دهنده p = x را به عنوان پارامتر تقسیم انتخاب کند، نفر دوم بین مقدار مثبت x در حالت پذیرفتن و 0 در حالت رد کردن x را ترجیح می دهد، همان طور که در مثل فارسی داریم: «کاچی به از هیچی». با فرض گرفتن این رفتار بررسی کننده، پیشنهاد دهنده برای بیشینه کردن سود خودش پارامتر تقسیم را برابر x قرار می دهد. این شیوهٔ بازی کردن تعادل کامل زیربازی در این بازی است. [ ۳]
wiki: اولتیماتوم (بازی)
اولتیماتوم (فیلم ۱۹۳۸). «التیماتوم» ( انگلیسی: Ultimatum ) فیلمی در ژانر جاسوسی و درام به کارگردانی روبرت وینه و روبرت زیودماک است که در سال ۱۹۳۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به اریش فن اشتروهم و لیلا کدرووا اشاره کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: اولتیماتوم (فیلم ۱۹۳۸)
پیشنهاد کاربران
اولتیماتوم: هشدارنوشت؛ زنهارنوشت؛ زینهارنوشت؛
پسا درنگ.
نزدیک ترین واژه پارسی که نیاز به معنا کردن ندارد کوتاه است و کاملا منظور مورد نظر را می رساند
پارسی کهن را زنده نگه داریم
نزدیک ترین واژه پارسی که نیاز به معنا کردن ندارد کوتاه است و کاملا منظور مورد نظر را می رساند
پارسی کهن را زنده نگه داریم
پسا درنگ
یعنی بعد از صبر و درنگ
به نظر بنده این نزدیک ترین واجب اتمام حجت زنهاره یا اولتیماتوم می تونه باشه زنهار در فارسی به معنی هشدار دادن و آگاه باش است ولی تصاد رنگ بهترین معنی برای واژه اولتیماتوم است اتمام حجت هم که کاملاً عربی است
یعنی بعد از صبر و درنگ
به نظر بنده این نزدیک ترین واجب اتمام حجت زنهاره یا اولتیماتوم می تونه باشه زنهار در فارسی به معنی هشدار دادن و آگاه باش است ولی تصاد رنگ بهترین معنی برای واژه اولتیماتوم است اتمام حجت هم که کاملاً عربی است
اخطار دادن. هشدار دادن برای انجام کاری
زِنهار، زینهار!
می توان به جای واژه فرانسوی: اولتیماتوم ( ultimatum ) از آن بهره برد!
واژه اوستایی آن: زینو هاره ( zyno hare )
.
در زمان باستان و به ویژه در شاهنامه فردوسی بزرگ:
هنگامی که دو جنگجو با هم به پیکار می پرداختند و یکی کم می آورد و توانایی جنگیدن نداشت یا سلاح از دستش می افتاد، از هماورد ( رقیب ) خودش زِنهار ( زینهار ) می خواست تا بتواند یارایی ( توانایی ) اش را بدست آورد یا سلاح خود را دوباره به دست بگیرد!
... [مشاهده متن کامل]
امروزه این زِنهار ( زینهار ) در بازی گرگم به هوا و بازی های محلی هم به چشم می خورد:
هنگامی که در تنگنا هستیم، از هماورد ( رقیب ) می خواهیم که از مخمصه به در بیام و به بازیکن روبرو ( هَمبازی ) می گوییم:
"جاده خدا بده!"
.
زین: در اوستا: زَئینی ( zaini ) یا زی ( zī )
سلاح، سِپَر، جنگ افزار، تفنگ
هار: هَره - پاییدن، مراقب، نگهداری، تیمار کردن، مواظبت، نظارت، توجه -
فرجه، مهلت، فرصت، زمان دادن
معنی: آرامش، آسایش، آسودگی، فَراغِ بال، امنیت، دل آرامی! -
پشت و پناه، پشتیبان ( پشتیوان ) ، حامی، پاسدار، جانپاس -
اولتیماتوم ( فرانسوی ) !، امان و مهلت دادن، فرجه دادن، فرصت گرفتن، جاده خدا دادن! -
توجه کردن، آگاهی دادن، هوشیار کردن، روشن بینی، بیدار دلی ( در اوستا: بیدارانه ) !
اوستا: بخشی از بند 11 تیشتر یشت:
yedhi - zī - mā mashyāka aoxtō - nāmana yasna "yazayanta" yatha anye yazatanghō aoxtō - nāmana yasna "yazinti"
frā neruyō ashavaoyō
معنی: کسی که هرگز نمی خوابد، "بیدارانه" از سِرِشت مزدا جانپاسی می کند.
کسی که هرگز نمی خوابد، "بیدارانه" از آفرینش مزدای اَشا ( راستی ) نگهبانی می کند
.
پهلوی: اندرز اُوشنَر دانا، بند24:
se tis drubušttar abāyēd dāštan
ēk … ud dudīgar dōstīh ud sidīgar zēnhār
معنی: سه چیز را استوارتر ( همیشه ) باید داشت ( پایید! )
یکی. . . و دودیگر دوستی ( عشق و مهربانی ) و سه دیگر زینهار ( امنیت و دل آرامی )
( ( به گمان فراوان:" یکی" که خوانده نشده، همان" تندرستی" است! ) )
می توان به جای واژه فرانسوی: اولتیماتوم ( ultimatum ) از آن بهره برد!
واژه اوستایی آن: زینو هاره ( zyno hare )
.
در زمان باستان و به ویژه در شاهنامه فردوسی بزرگ:
هنگامی که دو جنگجو با هم به پیکار می پرداختند و یکی کم می آورد و توانایی جنگیدن نداشت یا سلاح از دستش می افتاد، از هماورد ( رقیب ) خودش زِنهار ( زینهار ) می خواست تا بتواند یارایی ( توانایی ) اش را بدست آورد یا سلاح خود را دوباره به دست بگیرد!
... [مشاهده متن کامل]
امروزه این زِنهار ( زینهار ) در بازی گرگم به هوا و بازی های محلی هم به چشم می خورد:
هنگامی که در تنگنا هستیم، از هماورد ( رقیب ) می خواهیم که از مخمصه به در بیام و به بازیکن روبرو ( هَمبازی ) می گوییم:
"جاده خدا بده!"
.
زین: در اوستا: زَئینی ( zaini ) یا زی ( zī )
سلاح، سِپَر، جنگ افزار، تفنگ
هار: هَره - پاییدن، مراقب، نگهداری، تیمار کردن، مواظبت، نظارت، توجه -
فرجه، مهلت، فرصت، زمان دادن
معنی: آرامش، آسایش، آسودگی، فَراغِ بال، امنیت، دل آرامی! -
پشت و پناه، پشتیبان ( پشتیوان ) ، حامی، پاسدار، جانپاس -
اولتیماتوم ( فرانسوی ) !، امان و مهلت دادن، فرجه دادن، فرصت گرفتن، جاده خدا دادن! -
توجه کردن، آگاهی دادن، هوشیار کردن، روشن بینی، بیدار دلی ( در اوستا: بیدارانه ) !
اوستا: بخشی از بند 11 تیشتر یشت:
yedhi - zī - mā mashyāka aoxtō - nāmana yasna "yazayanta" yatha anye yazatanghō aoxtō - nāmana yasna "yazinti"
frā neruyō ashavaoyō
معنی: کسی که هرگز نمی خوابد، "بیدارانه" از سِرِشت مزدا جانپاسی می کند.
کسی که هرگز نمی خوابد، "بیدارانه" از آفرینش مزدای اَشا ( راستی ) نگهبانی می کند
.
پهلوی: اندرز اُوشنَر دانا، بند24:
se tis drubušttar abāyēd dāštan
ēk … ud dudīgar dōstīh ud sidīgar zēnhār
معنی: سه چیز را استوارتر ( همیشه ) باید داشت ( پایید! )
یکی. . . و دودیگر دوستی ( عشق و مهربانی ) و سه دیگر زینهار ( امنیت و دل آرامی )
( ( به گمان فراوان:" یکی" که خوانده نشده، همان" تندرستی" است! ) )
" زِنهار"
واژه ی پارسی زنهار یا زنهاره ( به چم مهلت و هشدار ) را می توان به جای واژه های بیگانه ی [اولتیماتوم، ضرب الاجل، اتمام حجت] به کار برد.
پارسی بنویسیم، پارسی بگوییم.
واژه ی پارسی زنهار یا زنهاره ( به چم مهلت و هشدار ) را می توان به جای واژه های بیگانه ی [اولتیماتوم، ضرب الاجل، اتمام حجت] به کار برد.
پارسی بنویسیم، پارسی بگوییم.
اخطار
کسی که نژاد خودش رو به طرف مقابل تحمیل میکنه
آخرین شرطی که از طرف یک دولت به دولت دیگر ابلاغ شود.
اتمام حجت. کسی که نظر خود را بر دیگری تحمیل نماید
گواه فرجامین؛ واپسین سخن/ ازواژه یاب کتاب یکم , ازابولقاسم پاینده؛ انتشارات اساطیر؛۱۳۷۱
زنهاره
اتمام حجت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)