اولا

/~avvalan/

برابر پارسی: نخست

معنی انگلیسی:
first, firstly

لغت نامه دهخدا

اولا. [ اَ ] ( ع ن تف ) سزاوارتر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به اولی شود.
( اولاً ) اولاً. [ اَوْ وَ لَن ْ ] ( ع ق ) نخستین. ( ناظم الاطباء ). در اول ، پیش از همه :
گرت باید که سست گردد زه
اولاً پوستین بگازر ده.
سنایی.
نغمه های اندرون اولیا
اولاًگوید که ای اجزای لا.
مولوی.
بسیار کسان که جان شیرین
در پای تو ریزد اولاً من.
سعدی.

فرهنگ فارسی

نخست نخستین .
نخستین

فرهنگ معین

( اولاً ) (اَ وَّ لَن ) [ ع . ] (ق . ) نخست ، نخستین .

واژه نامه بختیاریکا

اول زینا

دانشنامه عمومی

آولا. آولا ( به ایتالیایی: Avella ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان آولینو واقع شده است. [ ۱]
آولا ۳۰٫۳۸ کیلومترمربع مساحت و ۷٬۸۳۹ نفر جمعیت دارد و ۱۲۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آولا

آولا (شهر). آولا ( شهر ) ( به ایتالیایی: Aulla ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان ماسا - کارارا واقع شده است. [ ۱]
آولا ۵۹ کیلومترمربع مساحت و ۱۰٬۷۴۳ نفر جمعیت دارد و ۶۴ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آولا (شهر)عکس آولا (شهر)

اولا (آرکانزاس). اولاً ( آرکانزاس ) ( به انگلیسی: Ola, Arkansas ) یک شهر در ایالات متحده آمریکا با جمعیت ۱٬۲۰۴ نفر است که در آرکانزاس واقع شده است. [ ۱]
موقعیت جغرافیایی شهرها و مناطق اطراف به شرح زیر است:
عکس اولا (آرکانزاس)عکس اولا (آرکانزاس)عکس اولا (آرکانزاس)عکس اولا (آرکانزاس)

اولا (رود). رودخانه اولاً ( به انگلیسی: Ūla River ) رودخانه ای است که در لیتوانی و بلاروس جریان دارد. [ ۱]
عکس اولا (رود)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

first (قید)
اولا

firstly (قید)
اولا، در مرحله اول

imprimis (قید)
اولا، اول انکه، در مرحله نخست

فارسی به عربی

اولا

پیشنهاد کاربران

نخست
نخست اینکه
In the first place
‏پسوند � ِکا� در گویش فینی ( از گویش های استان هرمزگان ) برای ساخت بَندال یا همان قید به کار می رود. شاید این پسوند همان پسوند �hā� و �ihā� باشد.
این پسوند در پارسی میانه نخست قیدساز بوده است و سپس نشانه جمع، شده است که امروزه نیز همان کاربرد نشانه جمع را دارد. و فقط در واژه �تنها� ‏کاربرد قیدسازی خود را نگه داشته است. ترادیسیدن ( تبدیل شدن ) ه به ک را در واژه �جکیدن� می توانیم ببینیم ( جکیدن در این گویش به معنای جهیدن و پریدن است ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بنابراین می توان پسوند �کا� یا �ایکا� را به جای �ly� انگلیسی و تنوین �اً� به کار گرفت و پارسی را ابزارمندتر نمود.
‏برای نمونه:
یِکُمیکا = اولاً
دومیکا = ثانیاً
بُنیکا = اساساً
و . . .
‎#پارسی دوست
‎#پارسی دوست

این کلمه اگر همزه در آخر خود داشته باشد اسم اشاره محسوب می شود ( اولاء )
اما همه چیز درباره ی اسامی اشاره:
اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق می کند این کتاب و آن کتاب وضعیت نزدیک و دوری کتاب را نشان می دهد در عربی برای مذکر و مونث اسم اشاره تغییر می کند برای یکی یا دوتا یا جمع هم فرق می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

اسم اشاره نزدیک برای مفرد مذکر:ذا به معنی این ( هذا: مرکب است از ها تنبیه ذا ی اسم اشاره و باز به معنی این می دهد )
اسم اشاره نزدیک برای مفرد مونث:ذه به معنی این ( هذه: مرکب است از ها تنبیه ذه ی اسم اشاره و باز به معنی این می دهد )
اسم اشاره دور برای مفرد مذکر: ذلک [ ذالِ کَ]به معنی آن ( وقتی بحث اسم اشاره دور به میان می آید حرف کاف به آخر تمام این اسم های اشاره دور اضافه می شود مثل همین ذلک )
اسم اشاره دور برای مفرد مونث: تلک [ تِل کَ]به معنی آن. ( شاید با اضافه شدن ه به انتهای هذا در مورد قبلی شکل مونث یعنی هذه ساخته شد اما در اینجا چون اسم اشاره دور است و حرف کاف گفته است من در آخر تمامی اسامی اشاره دور می آیم و هیچ گونه انعطافی در این زمینه ندارد فرض می کنیم ت بعنوان نشانه ی تأنیث تصمیم می گیرد ابتدای کلمه بیاید و با آمدن او حرف ذال چون� از دست دادن جایگاه اول را نمی خواهد بپذیرد لذا میدان را خالی می کند )
اسم اشاره نزدیک برای جمع هم مذکر و هم مونث: اولاء [ اُ لا ءِ ]� به معنای اینها ( هؤلاء: [ ها ءُ لا ءِ ]� مرکب است از ها تنبیه اولاء ی اسم اشاره و باز به معنی اینها می دهد )
اسم اشاره دور برای جمع هم مذکر و هم مونث:اولئک. [ اُ لا ءِ ک َ ] به معنای آنها.
اسم اشاره نزدیک برای مثنی مذکر: هذانِ و هذَینِ به معنی این دو ( برای یادسپاری آسان تر می توان گفت که با اضافه کردن الف و نون� و ی و نون کسره دار به هذا درست می گردد همانطور که اسامی مثنی به این روش بوجود می آمدند )
اسم اشاره نزدیک برای مثنی مونث: هاتانِ و هاتینِ به معنی این دو ( برای یادسپاری آسان تر می توان این گونه تصور کرد که فرق هاتانِ و هاتینِ با هذانِ و هذَینِ در هنگام تلفظ در صدای حرف تا و ذال است که می توان چنین تصور کرد چون ت نشانه ی تأنیث است به جای ذال در مونث آمده است اما در بحث نوشتار در هذانِ و هذَینِ بین حرف اول و دوم الف نوشته نمی شود چون همه هذا را هاذا می خوانند اما برای هاتان و هاتین چنین چیزی مرسوم نیست لذا در نوشتار این الف حتما می آید )
اسم اشاره دور برای مثنی مذکر: ذانِکَ و ذَینِکَ به معنی آن دو ( برای یادسپاری آسان تر می توان گفت این دو از ذلک بوجود آمده اند به این صورت که با اضافه کردن الف و نون� و ی و نون کسره دار به ذلک درست شده اند همانطور که اسامی مثنی به این روش بوجود می آیند با این تفاوت که این الف و نون� و ی و نون کسره دار به آخر کلمه یعنی بعد از کاف اضافه نمی شوند چون حرف کاف اجازه این کار را نمی دهد لذا بین حرف ذال و کاف قرار می گیرند البته اینجا حرف لام هم در ذلک احساس می کند که باید برود لذا این کار درست را انجام می دهد )
اسم اشاره دور برای مثنی مونث: تانِکَ و تَینِکَ به معنی آن دو ( برای یادسپاری آسان تر می توان گفت این دو از تلک بوجود آمده اند به این صورت که با اضافه کردن الف و نون� و ی و نون کسره دار به تلک درست شده اند همانطور که اسامی مثنی به این روش بوجود می آیند با این تفاوت که این الف و نون� و ی و نون کسره دار به آخر کلمه یعنی بعد از کاف اضافه نمی شوند چون حرف کاف اجازه این کار را نمی دهد لذا بین حرف ت و کاف قرار می گیرند البته اینجا حرف لام هم در تلک احساس می کند که باید برود لذا این کار درست را انجام می دهد )
خلاصه در� اسامی اشاره چند حرف نقش مهمی بازی می کنند الف، نون، ی ( در الف و نون، و ی و نون کسره دار مربوط به مثنی ) ة یا ت ( مثلاً در هذه، هاتان، تلک و . . ) حرف کاف که در آخر اسامی اشاره دور نقش آفرینی می کند حتی در اسامی اشاره مربوط به مکان مثل هناک و هنالک به معنای آنجا هم حضور فعال دارد )
در ضمن در باب حرف تنبیه باید گفت گاهی اوقات بر سر اسامی اشاره �ها� تنبیه وارد می شود مانند: هذا، هذان، هٰذینِ، هٰذه، هاتانِ، هاتینِ، هٰولاء
که فقط برای اسم های اشاره نزدیک استفاده می شود، اسم های اشاره ای که در آخر خود حرف کاف ندارند. در ترجمه اسامی اشاره ای که ( های تنبیه ) دارند می توان ( ها ) را معنا نکرد و با آن ها همانند اسامی اشاره بدون ( ها ) رفتار کرد و ( ها ) تنها معنی ( هان ) می دهد و مثلاً ( هذا ) می شود: هان این ( دقت، توجه، حواست را جمع کن:این )

first of all
firstival
اول این که
به معنی اونور
ان لایه ای که پنهان است
در زبان لری به معنی آن ور - اون ور - آن طرف

بپرس