دیکشنری
مترجم
بپرس
اوقیمون
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اوقیمون. [ اَ] ( اِ ) اوقیمن. بادروج. حوک. رجوع به اوقیمن شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک