اوق زدن

پیشنهاد کاربران

اوق زدن : اصل آن عوق می باشد [ ع ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) به دل آشوبه مبتلی شدن . استفراغ کردن . حال تهوع یافتن یا حال استفراغ داشتن . اشکوفه افتادن بر کسی . || گاهی زنان برای نشان دادن انزجار و نفرت خود از چیزی گویند:عق زدم یا داشتم عق میزدم . ( از فرهنگ لغات عامیانه ) . رجوع به عق و عق شدن و عق گرفتن و عق نشستن شود.
...
[مشاهده متن کامل]

( ( و بعد یک لگد خورد تو پهلویش که فوری تو دلش پیچ افتاد و پیش چشمانش سیاه شد و چند تا اُوقِ خشکه زد و تو خودش شاشید. . ) ) ( صادق چوبک ، دزد قالپاق )

بپرس