لغت نامه دهخدا
اوف. [ اَ ] ( ع مص ) آفت رسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). زحمت و آفت رسیدن. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
آفت رسیدن
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
ما کرمانی ها وقتی یه چیزی جذاب به نظر میاد میگیم اوف
اوففففف🙃❤️
یعنی ناراضی بودن از چیزی یه جورایی به معنی خسته کننده است یا از روی خستگی میگن اوف
اوفیدن = اوف گفتن.
کرمان: وقتی یه چیزی خیلی جذاب به نظر بیاد میگیم اووف
کسی که درد داره میگه اااووووفف