اوف

/~uf/

معنی انگلیسی:
ah! ouch!, ah!

لغت نامه دهخدا

اوف. ( اِ صوت ) علامت اظهار درد است خاصه در سوختگی و خلیدن خار یا سوزن و امثال آن بر تن. ( یادداشت مؤلف ). اُخ. اُف.

اوف. [ اَ ] ( ع مص ) آفت رسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). زحمت و آفت رسیدن. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

ادات تفجع (بهنگام درد و رنج گویند ).
آفت رسیدن

گویش مازنی

/oof/ از اصوات در بیان درد و افسوس

واژه نامه بختیاریکا

( اوف (اوفی) ) اگر آرام بیان شود حرف تاسف. اگر روی ف تاکید شود و واژه کشیده شود حرف خوشحالی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أُوفِ: تا وفا کنم
معنی أَوْفِ: کامل بده
ریشه کلمه:
وفی (۶۶ بار)

پیشنهاد کاربران

ما کرمانی ها وقتی یه چیزی جذاب به نظر میاد میگیم اوف
اوففففف🙃⁦❤️⁩
یعنی ناراضی بودن از چیزی یه جورایی به معنی خسته کننده است یا از روی خستگی میگن اوف
اوفیدن = اوف گفتن.
کرمان: وقتی یه چیزی خیلی جذاب به نظر بیاد میگیم اووف

کسی که درد داره میگه اااووووفف

بپرس