اوغاد. [ اَ ] ( ع ص ) ج ِ وَغْد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ) ( از اقرب الموارد ). ج ِ وَغْد، به معنی ناکس و فرومایه : فمتی تقر العین من ولدالزناو متی تطیب شمائل الاوغاد.( جهانگشای جوینی ).رجوع به وغد شود.