اوضاع کسی را بی ریخت کردن

پیشنهاد کاربران

اوضاع کسی را بی ریخت کردن: [عامیانه، کنایه ] زندگی کسی را آشفته کردن، کاسه کوزه ی کسی را به هم ریختن .

بپرس