بیشتر واژگان فارسی باستانی پهلوی اوستایی و. . . که در آغازشان او یا ū داشتن در گذر زمان این او از میان رفته
پس میشه این واژه رو برای فارسی نو شهین دانست
پس میشه این واژه رو برای فارسی نو شهین دانست
اوشا، اوشَه ( uaah ) ، اوشاه ( usha ) ، اُشَهین، اُشَهن ( اوشَهینا، ushahina ) ، هوشبام ( اوشبامه، hošbama ) -
نام دخترانه، واژه اوستایی
از نیمه شب تا برآمدن خورشید ( آفتاب ) !
در اوستا: اوخشَن ( uxšan ) ، اوشنگهه ( ushanh )
... [مشاهده متن کامل]
به مانند: اوخشنانو اَسنام >>> بامداد روز
( ( روز: اوستا: اَسَن ( asn ) ، اَزَن ( azan ) ) )
در ساسنکریت و وِدا: اوشاس ( uaas )
در رومی: آرُورا ( aurora )
در یونانی: اِئوس ( eōs )
در هند و اروپایی: زوریا، زارا، زاریا ( zara )
اوشا در اوستا پنج همکار دارد:
1. برِجیَه: برنج - ایزد نگهبان غلات و حبوبات
2. نَمانَه: خانه - فرشته نگهبان خانه و کاشانه
3. سُروش ( سُر ئوشه، سُر یوشه، بادران ) : پیروی و فرمانبرداری از اهورامزدا، نیوش و پیک ایزدی ( الهی ) - ایزد پیام آور و نگهبان عهد و پیمان
4. رَشن ( رَشنو ) : دادگری، حق سِتانی، عادل بودن - ایزد عدالت و دادگری و نگهبان بی گناهان
5. اَشتاد ( اَرَشتات، اَرَشتی ) : پیشوا و راهنمای مینویان و جهانیان - ایزدبانو برآوردن خواسته ها، حاجت ها و نیازها و نگهبان بلاگردان و صدقه دهندگی
معنی: سپیده دم، پگاه، بامداد، صبح، باکِر، سحرگاه، خروس خوان! -
اگر به معنای مجازی بکار رود:
اوشا، هوشبام - نام دخترانه، واژه اوستایی
خوش عهد و پیمان ( خوش قول ) ، با وفا، وفادار، راستگو ( راستین ) ، پاکدِل، درستکار، اَشامند! -
با اصل و نسب، نیک مَنِش، ریشه دار، تبارمند، شریف، نجیب، شرافتمند، پاک نژاد، سِپَنتا، بزرگوار، مناعت طبع، بلندنظر، بزرگ منش ( فرانسوی: لِیدی )
خوشگوار، روان آرام و خوش داشتن، نیک کردار، خوش برخورد، گُشاده رو، دوست داشتنی، خواستنی، کاریزما دار!
نام دخترانه، واژه اوستایی
از نیمه شب تا برآمدن خورشید ( آفتاب ) !
در اوستا: اوخشَن ( uxšan ) ، اوشنگهه ( ushanh )
... [مشاهده متن کامل]
به مانند: اوخشنانو اَسنام >>> بامداد روز
( ( روز: اوستا: اَسَن ( asn ) ، اَزَن ( azan ) ) )
در ساسنکریت و وِدا: اوشاس ( uaas )
در رومی: آرُورا ( aurora )
در یونانی: اِئوس ( eōs )
در هند و اروپایی: زوریا، زارا، زاریا ( zara )
اوشا در اوستا پنج همکار دارد:
1. برِجیَه: برنج - ایزد نگهبان غلات و حبوبات
2. نَمانَه: خانه - فرشته نگهبان خانه و کاشانه
3. سُروش ( سُر ئوشه، سُر یوشه، بادران ) : پیروی و فرمانبرداری از اهورامزدا، نیوش و پیک ایزدی ( الهی ) - ایزد پیام آور و نگهبان عهد و پیمان
4. رَشن ( رَشنو ) : دادگری، حق سِتانی، عادل بودن - ایزد عدالت و دادگری و نگهبان بی گناهان
5. اَشتاد ( اَرَشتات، اَرَشتی ) : پیشوا و راهنمای مینویان و جهانیان - ایزدبانو برآوردن خواسته ها، حاجت ها و نیازها و نگهبان بلاگردان و صدقه دهندگی
معنی: سپیده دم، پگاه، بامداد، صبح، باکِر، سحرگاه، خروس خوان! -
اگر به معنای مجازی بکار رود:
اوشا، هوشبام - نام دخترانه، واژه اوستایی
خوش عهد و پیمان ( خوش قول ) ، با وفا، وفادار، راستگو ( راستین ) ، پاکدِل، درستکار، اَشامند! -
با اصل و نسب، نیک مَنِش، ریشه دار، تبارمند، شریف، نجیب، شرافتمند، پاک نژاد، سِپَنتا، بزرگوار، مناعت طبع، بلندنظر، بزرگ منش ( فرانسوی: لِیدی )
خوشگوار، روان آرام و خوش داشتن، نیک کردار، خوش برخورد، گُشاده رو، دوست داشتنی، خواستنی، کاریزما دار!