اوشنگ

لغت نامه دهخدا

اوشنگ. [ اَ ش َ ] ( اِ ) معلاق یعنی ریسمانی که در خانه ها بندند و جامه و ازار و رومال ( روپاک ) و لنگی و قطیفه و جز آن بر آن اندازند. || ریسمانی که خوشه های انگور از آن آویزند. ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ). آونگ. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. ریسمانی که در خانه ها کنار دیوار یا جای دیگر می بندند و جامه ها را روی آن می اندازند، رژه، ریجه، بند.
۲. ریسمانی که خوشه های انگور یا میوه های دیگر را به آن آویزان می کنند، آونگ، اوننگ.

پیشنهاد کاربران

بپرس