اَوِسْت ، اَوِسْتا ، اَوِسْتَن ، اَوِستان ، آوِسْتَن ، آبِسْتن ، آویزتن ، آفیزتن و. . .
اَوِستا ؛ غالب و مدلِ ساختار و ساختمان این کلیدواژه که با تا و حرف آ به عنوان باب خروج کلمه در مبحث زبانشناسی ایجاد شده است برای ایجاد نام در کلمات بسیار زیادی در زبان فارسی و دیگر زبان ها وجود دارد مثل روستا اوستا سپنتا پاستا جاکارتا و. . .
... [مشاهده متن کامل]
در قوانین ایجاد نام ها، کلمه ی اَوِستا به صورت اَوِسْتان و اَوِسته نیز قابل ایجاد و استفاده می باشد. مثل کتاب گلستان
در قانون مُصَوِّت ها حرف آ در فُرم و فِرِیْم و فرمول بندی کلمات به دلیل محل مشترک صدور آوا و در قوانین نگارش کلمات قابل تبدیل به حرف ه می باشد مثل کلمه ی شعله که از مفهوم اشتعال برای ایجاد اسم استفاده شده است.
یا مثل کلمه ی کُنْده در اصطلاح کُنده ی درخت که از گُنْده بودن به معنی موازیِ بزرگ بودن ایجاد شده است و ریخت دیگر این کلمه در زبانهای قدیمی، گاندا یا کاندا منشعب از کلمه ی کان و مکان به معنی جاگیر و اشغال کننده ی یک مکان و فضای بزرگ می باشد.
در این خصوص کلمه ی اوگاندا که نام یک کشور آفریقایی در زمان ما می باشد به معنی سرزمین و مکان بزرگ و پهناور وجود دارد.
و اما کلمه ی اَوِستا که نام یک کتاب در فرهنگ و تمدن ایران ما می باشد و کتاب هم وسیله ای می باشد که مرتبط با کلمات می باشد.
بر همین مبنا علت نامگذاری کلمه ی اَوِستا برای این کتاب در فرهنگ ایران باستان مرتبط با همین مفهوم می باشد.
یعنی کلمه ی اَوِستا در قانون و قواعد ایجاد کلمات قابل تبدیل به کلماتی از قبیل ؛ اَوِزتا آوازتا آواژتا مرتبط با مفهوم آواز و علم واژه ها و کلمات بوده است.
اگر رد کلمه ی آواز و واژه را در زبان انگلیسی امروزی بزنیم کلمه ی voice با نگارش فارسی وُیْس و وُیْز و آواز مرتبط با مفهوم صوت و صدا نمایان و قابل مشاهده است.
در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر به دلیل محل و نقطه ی مشترک صدور آوای حروف جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف، حرف ( ف و ) قابل تبدیل به همدیگر می باشند یعنی در مفهوم کلمه ی وُیْس و آواز و واژه مفهوم لفظ و تلفظ و به فِیْض رسیدن و مستفیض شدن و استفاده کردن وجود دارد.
کلا در خصوص نامگذاری ها در فرهنگ و مبحث زبانشناسی به گونه ای بوده است که نامگذاری ها مرتبط با کاربرد و کارکرد این مفاهیم منطبق بر واقیعت کار در عالم هستی بوده است مثل کلمه ی تورات که از تور کردن و کسب مفاهیم و معارف دارای معنا و مفهوم می باشد.
تلفظ voice وُیسْ وُیْز آواز واژ واژه واج ؛
در قوانین نگارش و صورتگری حروف و آوای حروف با توجه به نزدیکی محل صدور آوای یکسری از حروف از ابزارهای کلامی مثل لب و دندان و سقف دهان و حلق و زبان، دو حرف ( ف و ) و ( ض س ) قابل تبدیل به همدیگر هستند. و همین رویه هم باعث ایجاد زبان ها و لهجه ها به مرور زمان می شود.
بر همین مبنا ریشه ی اصلی این کلیدواژه فُویْض منشعب از مفهوم وُیْس و با نگارش لاتین voice می باشد.
کلمه ی ( تلفظ ) مفهومی است که با آوای کلمه در عالم واقع مرتبط است. اگر این کلیدواژه را بخواهیم سیقل بیشتری بدهیم و مفهوم این کلیدواژه را تیزتر کنیم به صورت اِوُیس و با نگارش لاتین evoice مرتبط با کلمه ی آواز و آوا می باشد.
کلیدواژه ی voice از اون دست کلماتی است که نیاز به نصب درب و پنجره برای ورود به ساختمان این کلمه و بیرون زدن نور مفهوم این کلمه دارد. بر همین مبنا اگر افزونه ی حرف ( آ ) را برای این کلمه به عنوان باب ورود به کلمه و حرف ( س ) را تبدیل به حرف ( ز ) کنیم کلیدواژه ی آواز به راحتی در مفهوم این کلمه قابل رؤیت می شود.
به گونه ای که اگر بخواهیم آوای حروف و کلمات را با نوشتن به زنجیر بکشیم و آوای مادی را به آوای معنایی یا اصطلاحاً فریاد مادی را به فریاد خاموش با ایجاد سکوت تبدیل کنیم در واقع کلمات را از آواز و تلفظ انداخته ایم ولی بر مبنای قرارداد و استانداردی که برای نگارگری آنها در جوامع بشری به صورت قانون درآمده دوباره می توان آنها را با داشتن سواد خواندن به آواز در آورد و تلفظ کرد.
به گونه ای که در روند تکامل نگارگری حروف و کلمات اگر از زاویه ی قانون افزونه ها به کلمه ی وُیس حرف نفی ( ن ) را هم اضافه کنیم کلمه ی نِوُیْس و نویسه و نویسندگی و نوشتن به معنی از آواز انداختن واژه ها و ایجاد سکوت به عنوان فرصتی برای تفکر قابل رؤیت می شود.
یعنی مفهوم نویسندگی به معنی از آواز انداختن حروف در صدور واژه ها و ایجاد سکوت و به تعبیری ایجاد یک فضایی پر از فریاد خاموش جهت شنوا شدن تفکر و شنیدن سخن و آواز واژه ها می باشد. نویسنده سرچشمه ی صنف صنوف است و صدای اصناف نویسندگان هستند و صدای نویسندگان آواز واژه ها در یک فضای پر از سکوت هستند.
ویژگی واژه ها هم واضح کننده مفاهیم در تأمین نیاز صنوف و نفوس فعال در اصناف است.
قانون بار منفی با افزونه ی حرف ( ن ) در بسیاری از کلمات قابل رؤیت است مثل خیل و نخیل یا شیب و نشیب یا جم و نجم و. . . و پسوند دگی در کلمه ی نویسندگی برای ایجاد یک اسم فعال در بسیاری کلمات دیگر مشهود است مثل ؛ زیبندگی سازندگی زندگی شرمندگی رانندگی درندگی درماندگی واماندگی دوندگی دوزندگی بندگی خوانندگی و. . .
اگر هم بخواهیم از این مسیر به دنیای علم و عالم ناشناخته ها ورود کنیم مفاهیمی مثل فوض و فیض و فیزیک و وسایل و افزایش و آوِسْتَن شدن یا آبستن شدن و . . . در این کلمه قابل مشاهده می شود
و نظریه گسترش جهان و اصطلاح بیگ بنگ با کلیدواژه ی آواز مرتبط با کلمه ی آباز و باز و بسط و نهایتاً فیصله یافتن و شروع یک فصل جدید در عالم هستی قابل اثبات می شود.
همچنین این کلیدواژه اونقدر دارای پهنه و مفاهیم گسترده ای با مفهوم مشترک صوت و صدا و آواز در ابعاد کاربردی مختلف می باشد که از کلمه ی اَوِستین در لهجه های محلی مثل جیرفت و کرمان نیز به معنی رعد در اصطلاح رعد و برق و تندر رایج و دارای کاربرد انطباقی می باشد.
واژه ؛ تعاریفی که از کلمه ی واژه که خودش نیز یک کلیدواژه می باشد و کلمات هم خانواده با کلمه ی واژه بر مبنای قوانین ایجاد کلمات می توان تعریف کرد بدین شرح می باشد ؛
در قانون ایجاد کلمات، اگر فقط از زاویه ی حرف ( ژ ) در کلمه ی واژه نگاه کنیم قابل تبدیل به ( واجه وازه واچه واشه واسه ) می باشد. که هر کدامشان در جهات کاربردی مختلف ایجاد کلمه می کنند. کلماتی که به مانند کال آبی که جریان در آن سیال و پاسکال باشد در جایگاه خودشان در زنجیره کلمات هدایتگر جریان مفاهیم هستند. و این زنجیره ی کلمات هم خانواده هستند که باعث ایجاد یک نمای کامل از کلمات با مفاهیم خودشان در ذهن ایجاد کلام می کنند.
هر کلمه به تنهایی به مانند کلمن آبی است که آب در آن فقط ذخیره شده باشد و جریانی نداشته باشد. ولی وقتی کلمات هم خانواده را با هر کلمه به قلم می کشیم جهت جریان را می توانیم پیدا کنیم که از چه سرچشمه ای جریان پیدا کرده و چه زمینی را مشروب می کند.
هر کلمه مکملی است برای کلمات قبل و بعد از خودش. منتها پیدا نمودن جایگاه هر کلمه در میان کلمات هم خانواده و جانمایی آن در مکان خودش نیاز به درک قوانینی هستند که باعث ایجاد کلمات می شوند.
اگر قانون حرف ( و ) رو هم به همراه قانون تلاطم حروف در قالب یا پاتیل کلمه لحاظ کنیم قابل تبدیل به حرف ( ف ) می باشد و کلماتی مثل فحش و فاحش قابل ایجاد می شود. و باعث به میان آمدن مقوله ای به نام فهم و فاهمه و حافظه و حفاظت و مراقبت در تبدیل شدن مفاهیم به عملکردها در عالم واقع می شود.
کلماتی که در فضای اطراف کلمه ی واژه وجود دارد عبارتند از ؛ ( ویژه ویژن واژن ویژگی واژه واضح فصیح فحش فاحش وجهه وجیه جهت مواجهه ورژن ویراژ وراج ورجه وورجه وروجک ویژوال ویروس ورساچه ورساژ وویس وُیْز واژگان واژگون وازه بازه بسط و . . . )
واژه؛ واژه ها هم حرف هستند و هم کلمه. چون واژه ها بازه ای از آواز و voice و تلفظ حروف و کلمات است.
هر واژه دارای یک ویژگی و یک وضوحی از مفاهیم می باشد
ویژگی هر واژه، وجهه و وضوح آن واژه می باشد.
هر واژه مفهومی را از خود به بیرون صادر می کند یعنی واژه واریز کننده مفهوم از درون به بیرون از خودش می باشد.
هر واژه قابلیت وارسی کردن دارد. واژه ها به دلیل عمقی که در درون خود دارند امکان پدیده ی وارسی نمودن را ایجاد می کنند.
واژه، واضح کننده ی وجهه ی مفاهیم است یعنی دارای یک صورت واضحی از مفاهیم می باشد.
وجهه ی هر واژه جهت دهنده و مواجه کننده ی ذهن به سمت مفهوم یا صورت آن واژه می باشد.
ویژگیِ هر واژه، ویژْ و ویراژ دهنده بودنِ ذهن به سمت ورژن اصلی خودش می باشد یعنی ذهن به سمت یک مفهوم اصلی ویراژ می یابد.
ویژگی واژه این است که به ذهن و نهایتاً جسم قدرت ویراژ می دهد. اینکه گفته می شود زبان ابزار راهبری فاهمه است تایید کننده ی این مطلب می باشد.
وجهه ی هر واژه باعث مواجه شدن ذهن به سمت یک مفهوم است.
واژه ها وجیه هستند یعنی دارای یک وجه ای می باشند.
ویژگی واژه، ویژوال بودن آن است یعنی قابلیت ایجاد وُیْس یا وُیْز و آواز دارد.
واژگان قدرت واژگونی در مفاهیم را دارند یعنی دارای ساخته شدن و ساقط شدن یا سخت شدن و سقط شدن هستند یا دارای پستی و بلندی، مترادف و متضاد، چپ و راست، قبل و بعد و. . . می باشند.
به گونه ای که اگر واژه ها در جایگاه و زنجیره خودش استفاده نشود هر واژه اختلاف فاحشی از جایگاه مفهومی خودش می گیرد و واژه تبدیل به فحش می شود. و واژه ای که باید ورزیدگی بیاورد مبتلا به وِزر در أعمال ما می شود و این نیاز به بازچینی و حفظ و حفاظت و مراقبت دارد.
بر همین مبنا هم هست که مبحث ترجمه و برگردان نمودن یک کلمه از یک زبان به زبان دیگر باعث ایجاد انحراف در اصل مفهوم کلمات و نفهمیدن کارکرد کلمات در عالم واقع می شود. و این رویه باعث می شود که برای تعریف یک کلمه از یک زبان به زبان دیگر به صورت یک مفهوم موازی از کلمات بسیار زیادی استفاده کنیم تا بتوانیم مقداری از مفهوم آن کلمه را بفهمیم.
مسیله ترجمه علاوه بر نگارگری های بسیار متفاوتی که در مبحث خط و رسم در جوامع مختلف امروزی ایجاد شده و وجود دارد تا بدانجا پیش می رود که حتی باعث گمراه نمودن خواننده و ایجاد اختلافات و تنازعات نسبت به مفاهیم و منظورها در مسایل مختلف می شود.
هر واژه یک وجهه ای دارد و وجهه هر واژه جهتی را برای مواجهه شدن مشخص می کند.
هر واژه دارای یک وازه یا بازه ای از مفاهیم می باشد.
واژه ها دارای آواز هستند و آوازها ایجاد کننده ی تلفظ هستند.
واژه ها قدرت باز و بست و انبساط و انقباض دارند. یعنی برای انشعاب و ایجاد مفاهیم، از ریشه های آنها به ریشه ها یا اصطلاحاً بن واژه و مصدر حروف افزوده یا کاسته می شود و قانون حذف و اضافه و افزونه ها را پدید می آورد.
مثلاً کلمات ( واژه ویراژ ورژن وجه ) نمونه ی بارز این قانون در این توضیح می باشد. مثلاً وقتی حرف ( ر ) با ذات تکرار گونه ای که در آوای خودش دارد و در میان کلمه ی واژه افزوده و جانمایی می شود نشان دهنده یک عملی انرژی دار برای آن واژه می باشد. یا به نوعی علم واژه به عمل واژه منتهی می شود.
به هر حال مفاهیمی که واژه ها از خودشون نشون می دهند انگار که از یک چشمه جاری شده باشند و از این چشمه انشعابات مختلفی ایجاد شده که باعث ایجاد زبان ها و لهجه ها شده است. زبان هایی که از زیب شدن حروف شکل گرفته و با لهجه ها می شود زبان ها رو هلاجی کرد و ارتباط مفاهیم رو به همدیگر در مقوله ی زبان شناسی پی برد.
در پناه خدا و در زیر سایه ولی عصر موفق و پیروز باشید.
التماس دعای خیر برای همه ی بندگان خدا
اَوِستا ؛ غالب و مدلِ ساختار و ساختمان این کلیدواژه که با تا و حرف آ به عنوان باب خروج کلمه در مبحث زبانشناسی ایجاد شده است برای ایجاد نام در کلمات بسیار زیادی در زبان فارسی و دیگر زبان ها وجود دارد مثل روستا اوستا سپنتا پاستا جاکارتا و. . .
... [مشاهده متن کامل]
در قوانین ایجاد نام ها، کلمه ی اَوِستا به صورت اَوِسْتان و اَوِسته نیز قابل ایجاد و استفاده می باشد. مثل کتاب گلستان
در قانون مُصَوِّت ها حرف آ در فُرم و فِرِیْم و فرمول بندی کلمات به دلیل محل مشترک صدور آوا و در قوانین نگارش کلمات قابل تبدیل به حرف ه می باشد مثل کلمه ی شعله که از مفهوم اشتعال برای ایجاد اسم استفاده شده است.
یا مثل کلمه ی کُنْده در اصطلاح کُنده ی درخت که از گُنْده بودن به معنی موازیِ بزرگ بودن ایجاد شده است و ریخت دیگر این کلمه در زبانهای قدیمی، گاندا یا کاندا منشعب از کلمه ی کان و مکان به معنی جاگیر و اشغال کننده ی یک مکان و فضای بزرگ می باشد.
در این خصوص کلمه ی اوگاندا که نام یک کشور آفریقایی در زمان ما می باشد به معنی سرزمین و مکان بزرگ و پهناور وجود دارد.
و اما کلمه ی اَوِستا که نام یک کتاب در فرهنگ و تمدن ایران ما می باشد و کتاب هم وسیله ای می باشد که مرتبط با کلمات می باشد.
بر همین مبنا علت نامگذاری کلمه ی اَوِستا برای این کتاب در فرهنگ ایران باستان مرتبط با همین مفهوم می باشد.
یعنی کلمه ی اَوِستا در قانون و قواعد ایجاد کلمات قابل تبدیل به کلماتی از قبیل ؛ اَوِزتا آوازتا آواژتا مرتبط با مفهوم آواز و علم واژه ها و کلمات بوده است.
اگر رد کلمه ی آواز و واژه را در زبان انگلیسی امروزی بزنیم کلمه ی voice با نگارش فارسی وُیْس و وُیْز و آواز مرتبط با مفهوم صوت و صدا نمایان و قابل مشاهده است.
در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر به دلیل محل و نقطه ی مشترک صدور آوای حروف جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف، حرف ( ف و ) قابل تبدیل به همدیگر می باشند یعنی در مفهوم کلمه ی وُیْس و آواز و واژه مفهوم لفظ و تلفظ و به فِیْض رسیدن و مستفیض شدن و استفاده کردن وجود دارد.
کلا در خصوص نامگذاری ها در فرهنگ و مبحث زبانشناسی به گونه ای بوده است که نامگذاری ها مرتبط با کاربرد و کارکرد این مفاهیم منطبق بر واقیعت کار در عالم هستی بوده است مثل کلمه ی تورات که از تور کردن و کسب مفاهیم و معارف دارای معنا و مفهوم می باشد.
تلفظ voice وُیسْ وُیْز آواز واژ واژه واج ؛
در قوانین نگارش و صورتگری حروف و آوای حروف با توجه به نزدیکی محل صدور آوای یکسری از حروف از ابزارهای کلامی مثل لب و دندان و سقف دهان و حلق و زبان، دو حرف ( ف و ) و ( ض س ) قابل تبدیل به همدیگر هستند. و همین رویه هم باعث ایجاد زبان ها و لهجه ها به مرور زمان می شود.
بر همین مبنا ریشه ی اصلی این کلیدواژه فُویْض منشعب از مفهوم وُیْس و با نگارش لاتین voice می باشد.
کلمه ی ( تلفظ ) مفهومی است که با آوای کلمه در عالم واقع مرتبط است. اگر این کلیدواژه را بخواهیم سیقل بیشتری بدهیم و مفهوم این کلیدواژه را تیزتر کنیم به صورت اِوُیس و با نگارش لاتین evoice مرتبط با کلمه ی آواز و آوا می باشد.
کلیدواژه ی voice از اون دست کلماتی است که نیاز به نصب درب و پنجره برای ورود به ساختمان این کلمه و بیرون زدن نور مفهوم این کلمه دارد. بر همین مبنا اگر افزونه ی حرف ( آ ) را برای این کلمه به عنوان باب ورود به کلمه و حرف ( س ) را تبدیل به حرف ( ز ) کنیم کلیدواژه ی آواز به راحتی در مفهوم این کلمه قابل رؤیت می شود.
به گونه ای که اگر بخواهیم آوای حروف و کلمات را با نوشتن به زنجیر بکشیم و آوای مادی را به آوای معنایی یا اصطلاحاً فریاد مادی را به فریاد خاموش با ایجاد سکوت تبدیل کنیم در واقع کلمات را از آواز و تلفظ انداخته ایم ولی بر مبنای قرارداد و استانداردی که برای نگارگری آنها در جوامع بشری به صورت قانون درآمده دوباره می توان آنها را با داشتن سواد خواندن به آواز در آورد و تلفظ کرد.
به گونه ای که در روند تکامل نگارگری حروف و کلمات اگر از زاویه ی قانون افزونه ها به کلمه ی وُیس حرف نفی ( ن ) را هم اضافه کنیم کلمه ی نِوُیْس و نویسه و نویسندگی و نوشتن به معنی از آواز انداختن واژه ها و ایجاد سکوت به عنوان فرصتی برای تفکر قابل رؤیت می شود.
یعنی مفهوم نویسندگی به معنی از آواز انداختن حروف در صدور واژه ها و ایجاد سکوت و به تعبیری ایجاد یک فضایی پر از فریاد خاموش جهت شنوا شدن تفکر و شنیدن سخن و آواز واژه ها می باشد. نویسنده سرچشمه ی صنف صنوف است و صدای اصناف نویسندگان هستند و صدای نویسندگان آواز واژه ها در یک فضای پر از سکوت هستند.
ویژگی واژه ها هم واضح کننده مفاهیم در تأمین نیاز صنوف و نفوس فعال در اصناف است.
قانون بار منفی با افزونه ی حرف ( ن ) در بسیاری از کلمات قابل رؤیت است مثل خیل و نخیل یا شیب و نشیب یا جم و نجم و. . . و پسوند دگی در کلمه ی نویسندگی برای ایجاد یک اسم فعال در بسیاری کلمات دیگر مشهود است مثل ؛ زیبندگی سازندگی زندگی شرمندگی رانندگی درندگی درماندگی واماندگی دوندگی دوزندگی بندگی خوانندگی و. . .
اگر هم بخواهیم از این مسیر به دنیای علم و عالم ناشناخته ها ورود کنیم مفاهیمی مثل فوض و فیض و فیزیک و وسایل و افزایش و آوِسْتَن شدن یا آبستن شدن و . . . در این کلمه قابل مشاهده می شود
و نظریه گسترش جهان و اصطلاح بیگ بنگ با کلیدواژه ی آواز مرتبط با کلمه ی آباز و باز و بسط و نهایتاً فیصله یافتن و شروع یک فصل جدید در عالم هستی قابل اثبات می شود.
همچنین این کلیدواژه اونقدر دارای پهنه و مفاهیم گسترده ای با مفهوم مشترک صوت و صدا و آواز در ابعاد کاربردی مختلف می باشد که از کلمه ی اَوِستین در لهجه های محلی مثل جیرفت و کرمان نیز به معنی رعد در اصطلاح رعد و برق و تندر رایج و دارای کاربرد انطباقی می باشد.
واژه ؛ تعاریفی که از کلمه ی واژه که خودش نیز یک کلیدواژه می باشد و کلمات هم خانواده با کلمه ی واژه بر مبنای قوانین ایجاد کلمات می توان تعریف کرد بدین شرح می باشد ؛
در قانون ایجاد کلمات، اگر فقط از زاویه ی حرف ( ژ ) در کلمه ی واژه نگاه کنیم قابل تبدیل به ( واجه وازه واچه واشه واسه ) می باشد. که هر کدامشان در جهات کاربردی مختلف ایجاد کلمه می کنند. کلماتی که به مانند کال آبی که جریان در آن سیال و پاسکال باشد در جایگاه خودشان در زنجیره کلمات هدایتگر جریان مفاهیم هستند. و این زنجیره ی کلمات هم خانواده هستند که باعث ایجاد یک نمای کامل از کلمات با مفاهیم خودشان در ذهن ایجاد کلام می کنند.
هر کلمه به تنهایی به مانند کلمن آبی است که آب در آن فقط ذخیره شده باشد و جریانی نداشته باشد. ولی وقتی کلمات هم خانواده را با هر کلمه به قلم می کشیم جهت جریان را می توانیم پیدا کنیم که از چه سرچشمه ای جریان پیدا کرده و چه زمینی را مشروب می کند.
هر کلمه مکملی است برای کلمات قبل و بعد از خودش. منتها پیدا نمودن جایگاه هر کلمه در میان کلمات هم خانواده و جانمایی آن در مکان خودش نیاز به درک قوانینی هستند که باعث ایجاد کلمات می شوند.
اگر قانون حرف ( و ) رو هم به همراه قانون تلاطم حروف در قالب یا پاتیل کلمه لحاظ کنیم قابل تبدیل به حرف ( ف ) می باشد و کلماتی مثل فحش و فاحش قابل ایجاد می شود. و باعث به میان آمدن مقوله ای به نام فهم و فاهمه و حافظه و حفاظت و مراقبت در تبدیل شدن مفاهیم به عملکردها در عالم واقع می شود.
کلماتی که در فضای اطراف کلمه ی واژه وجود دارد عبارتند از ؛ ( ویژه ویژن واژن ویژگی واژه واضح فصیح فحش فاحش وجهه وجیه جهت مواجهه ورژن ویراژ وراج ورجه وورجه وروجک ویژوال ویروس ورساچه ورساژ وویس وُیْز واژگان واژگون وازه بازه بسط و . . . )
واژه؛ واژه ها هم حرف هستند و هم کلمه. چون واژه ها بازه ای از آواز و voice و تلفظ حروف و کلمات است.
هر واژه دارای یک ویژگی و یک وضوحی از مفاهیم می باشد
ویژگی هر واژه، وجهه و وضوح آن واژه می باشد.
هر واژه مفهومی را از خود به بیرون صادر می کند یعنی واژه واریز کننده مفهوم از درون به بیرون از خودش می باشد.
هر واژه قابلیت وارسی کردن دارد. واژه ها به دلیل عمقی که در درون خود دارند امکان پدیده ی وارسی نمودن را ایجاد می کنند.
واژه، واضح کننده ی وجهه ی مفاهیم است یعنی دارای یک صورت واضحی از مفاهیم می باشد.
وجهه ی هر واژه جهت دهنده و مواجه کننده ی ذهن به سمت مفهوم یا صورت آن واژه می باشد.
ویژگیِ هر واژه، ویژْ و ویراژ دهنده بودنِ ذهن به سمت ورژن اصلی خودش می باشد یعنی ذهن به سمت یک مفهوم اصلی ویراژ می یابد.
ویژگی واژه این است که به ذهن و نهایتاً جسم قدرت ویراژ می دهد. اینکه گفته می شود زبان ابزار راهبری فاهمه است تایید کننده ی این مطلب می باشد.
وجهه ی هر واژه باعث مواجه شدن ذهن به سمت یک مفهوم است.
واژه ها وجیه هستند یعنی دارای یک وجه ای می باشند.
ویژگی واژه، ویژوال بودن آن است یعنی قابلیت ایجاد وُیْس یا وُیْز و آواز دارد.
واژگان قدرت واژگونی در مفاهیم را دارند یعنی دارای ساخته شدن و ساقط شدن یا سخت شدن و سقط شدن هستند یا دارای پستی و بلندی، مترادف و متضاد، چپ و راست، قبل و بعد و. . . می باشند.
به گونه ای که اگر واژه ها در جایگاه و زنجیره خودش استفاده نشود هر واژه اختلاف فاحشی از جایگاه مفهومی خودش می گیرد و واژه تبدیل به فحش می شود. و واژه ای که باید ورزیدگی بیاورد مبتلا به وِزر در أعمال ما می شود و این نیاز به بازچینی و حفظ و حفاظت و مراقبت دارد.
بر همین مبنا هم هست که مبحث ترجمه و برگردان نمودن یک کلمه از یک زبان به زبان دیگر باعث ایجاد انحراف در اصل مفهوم کلمات و نفهمیدن کارکرد کلمات در عالم واقع می شود. و این رویه باعث می شود که برای تعریف یک کلمه از یک زبان به زبان دیگر به صورت یک مفهوم موازی از کلمات بسیار زیادی استفاده کنیم تا بتوانیم مقداری از مفهوم آن کلمه را بفهمیم.
مسیله ترجمه علاوه بر نگارگری های بسیار متفاوتی که در مبحث خط و رسم در جوامع مختلف امروزی ایجاد شده و وجود دارد تا بدانجا پیش می رود که حتی باعث گمراه نمودن خواننده و ایجاد اختلافات و تنازعات نسبت به مفاهیم و منظورها در مسایل مختلف می شود.
هر واژه یک وجهه ای دارد و وجهه هر واژه جهتی را برای مواجهه شدن مشخص می کند.
هر واژه دارای یک وازه یا بازه ای از مفاهیم می باشد.
واژه ها دارای آواز هستند و آوازها ایجاد کننده ی تلفظ هستند.
واژه ها قدرت باز و بست و انبساط و انقباض دارند. یعنی برای انشعاب و ایجاد مفاهیم، از ریشه های آنها به ریشه ها یا اصطلاحاً بن واژه و مصدر حروف افزوده یا کاسته می شود و قانون حذف و اضافه و افزونه ها را پدید می آورد.
مثلاً کلمات ( واژه ویراژ ورژن وجه ) نمونه ی بارز این قانون در این توضیح می باشد. مثلاً وقتی حرف ( ر ) با ذات تکرار گونه ای که در آوای خودش دارد و در میان کلمه ی واژه افزوده و جانمایی می شود نشان دهنده یک عملی انرژی دار برای آن واژه می باشد. یا به نوعی علم واژه به عمل واژه منتهی می شود.
به هر حال مفاهیمی که واژه ها از خودشون نشون می دهند انگار که از یک چشمه جاری شده باشند و از این چشمه انشعابات مختلفی ایجاد شده که باعث ایجاد زبان ها و لهجه ها شده است. زبان هایی که از زیب شدن حروف شکل گرفته و با لهجه ها می شود زبان ها رو هلاجی کرد و ارتباط مفاهیم رو به همدیگر در مقوله ی زبان شناسی پی برد.
در پناه خدا و در زیر سایه ولی عصر موفق و پیروز باشید.
التماس دعای خیر برای همه ی بندگان خدا
اوستاشه ( کرواتی: Ustaša – Hrvatski revolucionarni pokret ) یک حزب تندرو و ملی گرای کروات بود که بین سال های ۱۹۲۹ و ۱۹۴۵ فعالیت می کرد و در فاصله سال های ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ قدرت را در دولت مستقل کرواسی در اختیار داشت.

