اوست

لغت نامه دهخدا

اوست. [ ] ( اِخ ) در بیت زیر به معنی اوستا آمده است :
نشسته بیک دست چون زردهشت
که با زند و اوست آمده از بهشت.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

در بیت زیر بمعنی اوستا آمده است نشسته بیک دست چون زردشت که بازند و اوست آمده از بهشت

گویش مازنی

( آوست ) /aavast/ نوعی پرنده ی مهاجر
/ost/ آبستن

دانشنامه عمومی

latitudeاوستlongitudeاوست
اوست ( به انگلیسی: Ossett ) یک منطقهٔ مسکونی در انگلستان است که در یورکشایر و هامبر واقع شده است. [ ۱]
اوست ۲۱٬۰۷۶ نفر جمعیت دارد.
عکس اوست
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

اوست: Ost ( لاتین ) bone ( انگلیسی.
خوان: طبقه.
اوستخوان: اسکلیت. ( طبقه ای محکم )
زند و اوست soul and bone
ما باید اوست بگوییم مگر نه استخوان چون اوستخوان به معنی اسکلیت است.
اوست و گوست ( گوشت ) و پوست.
...
[مشاهده متن کامل]

بدن ما از سه خوان ساخته شده 👈 اوست و گوست و پوست.
اوستخوان: طبقه ای محکم: اسکلیت.
گوستخوان: طبقه ای گوشت.
پوستخوان: طبقه ای پوست.
این اصطلاحات برای پزشکان و طبیبان خوب است.

آوسث ( aavost ) , آبستن، حامله
گویش فارسی جیرفت
آوست ( avost، آبستن، حامله
گویش فارسی جیرفت
حامله _ باردار

او هست
نام پرنده ای است با منقار دراز و باریک و بالا برگشته با پرو بال سیاه و سفید و پاهای دراز به رنگ آبی سربی که طول این پرنده حدود 42 سانتی متر می باشد. این پرنده بومی ایران است که در گذشته از پراکندگی نسبتا
...
[مشاهده متن کامل]
زیادی برخوردار بوده است ولی پراکندگی آن محدود به نواحی خاص و محدودی است که در حال حاضر با وجود تخریب زیستگاه ها و روند رو به رشد صنعت کشاورزی و خشک کردن بخشی از تالاب های طبیعی از وضعیت تعداد و پراکندگی آن اطلاع دقیقو مستندی در دسترس نیست