اوزگل

پیشنهاد کاربران

یعنی کسیکه شکل آدم هاست، امامثل گل وگیاه موقعی که کسی به آنها احتیاج داشته باشند بی حرکت وبی حس هستند
درتمام کامنت ها فقط یک نفر جواب دقیق آن را درست گفته ازگل یعنی گل رخ گلچهره درزبان ترکی استانبولی یک کلمه ترکی است ولی درایران بخاطر ندانستن معنی بعنوان فحش استفاده میکنند
یعنی اسکل ولی آپدیت شدش
یعنی کسی که میخواهید کاری انجام بدهید خودش را دخالت دهد ولی اصلا نتواند و یه همچین معنایی
اوزگل :گتره ای. هرزه . لاشی . بی مصعولیت
اوزگل بار امدن: یعنی لا اوبالی و بی قید بند و
تربیت گرفتن از انگلهای کوچه بازاری که بی بزگتر رشد کرداند وبه هر سمت وسویی که باپسند خانواده وتربیت مطابقت ندارد رشد یافته است. خلاصه: ( لات بی ادب )
اوز یعنی صورت . . . گل هموگل پالچخ
صورتش جای توف و گل نداره
ادمی که سطع شعورش پایین هست وبه عناوینی به مزاحمت و توهین دیگران میپردازد میتوان در ردیف کلمه اراذل قرار داد
یعنی دورشو سمت ما نیا ما ازت بدمون میاد برو
همون اسکله ولی اپدیت شدش
انگل اجتماع
هیچ کدوم اینا نیست اوس یعنی گوسفند حامله ولی کلش رو نمیدونم
بررسی معنی کلمه �اوزگل� :
برای رسیدن به معنی دقیق یک کلمه دو موضوع باید بررسی شود
۱ - ترکیب و ساخت کلمه
۲ - تاریخ ، پیشینه و کاربرد های قدیمی آن کلمه
۱ - ساخت کلمه:
�اوز گل� ترکیب دو کلمه اوز ( خود - خویش ) و گل ( بیا ، آمدن ) است که روی هم معنی کسی که خودش ، خودش را دعوت کرده میدهد.
...
[مشاهده متن کامل]

۲ - تاریخ و پیشینه:
دوران صفویه ، حین جنگ های ایران و عثمانی ، سربازانی که به صورت خود خوان یا به اصطلاح امروزی به صورت �داوطلب� برای دفاع از کشور ، به سپاهیان می پیوستند را �اوزگل� می گفتند. که البته آن زمان بار مثبت داشته.
پس �اوز گل� یعنی ؛ داوطلب
اما چگونه کلمه �اوزگل� که آن زمان یک کلمه با بار ارزشی بوده ، به کلمه ای با بار ضد ارزشی تبدیل شده ، خود حکایتی دیگر است.
و آن اینکه دستان پنهان و کثیفی پشت پرده ، فرهنگ عام مردم را به نفع خودش مهندسی می کند .
موارد از این دست زیاد است.
مثلاً
مثال۱ - کلمه بسیجی ، که روزگاری نشان از غیرت و مردانگی و دفاع از میهن داشت ، امروزه در بعضی از محافل مثلاً هنری و فرهنگی به عنوان ضد ارزش از این کلمه استفاده میکنند!
مثال ۲ - یک جریان سخیف ضد فرهنگی از گذشته دور سعی داشته کلمه �رشتی� را در فرهنگ عامه ، نشانه بی غیرتی و بی عرضگی معرفی کند!
اما ریشه این ظلم و اجحاف کجاست؟
مقاومت دلیرانه میرزا کوچک خوان جنگلی و مردان غیرت مند رشت در برابر انگلیس و روس .
اما آن دست پنهان و کثیف که اینچنین فرهنگ عامه را به نفع خود مهندسی میکند ، کیست؟!
مثال۳ - مردمان ترک نشین ایران ، در یک جریان ضد فرهنگی پنهان ، در فرهنگ عامه با اصطلاحات سخیف ، نام برده می شوند و جک های ضد فرهنگی زیادی علیه این قوم ، ساخته می شود! اما چرا؟
اینجا هم رد آن دست پنهان خبیث ، آشکار است.
مقاومت و پایمردی تاریخی مردمان ترک این مملکت در انقلاب مشروطه به فرماندهی ستار خان و باقر خان بر همه آشکار است ، اما دست های پنهانی از آن زمان تاکنون در پی انتقام از این قوم است و سعی در ایجاد شکاف قومیتی در ایران دارد.
با دقت در مثال های فوق و مطالعه موارد بسیار دیگر ، میتوان ثابت کرد که آن دست پنهان کثیف که کارش مهندسی فرهنگی عامه است و فرهنگ عامه را به نفع خود تغییر دهد ، انگلیس خبیث است.

اُزگِل یعنی کسی که مزاحم ، مضر ه و خودشو به دیگران میچسباند
آدم مزاحم، مردم آزار، عوضی
اُسکُل یعنی آدم نستوه در نادانی.
اصلا ازگل این معنی ها رو نمی ده . واژه ازگل ترکی است . فقط یک معنی را دارد : ترکیب : از ، به معنای خود یا خودش و گل به معنای بیا ، یا آمدن . در مجموع به کسی می گن که خودش آمده ، یا بی دعوت به جایی رفته . یا نا خواسته به دنیا آمده ، بچه نا خواسته است . همین . هر معنی دیگه که اطلاق بشه غلط است . تمام
به ادمی که در عین نفهمی و نادانی به علم و دانش وتجربه داشتن اسرار داشته باشه و در کنار تمام این ادعاهای بیخودش ی گوش تلخیه خاصی ام تو وجودش هست، وجمع این خصوصیات باعث فرار اطرافیانش ازش بعد از تحمل کردنش در زمان خیلی کوتاه وسعی اکثریت در فرار و همراه نشدن و یا نماندن با شخص ازگل.
کاکام ریسیت

خنگ، نادان، نفهم🙂
واژه ترکی اوز = خود. . . گل = فعل امر، واژه "بیا" است که ترجمه ی درست آن وارونه ی آنچه دوستان آورده انداین است:

اوزگل = کسی که سرخود وبی دعوت آمده !
از واژه تهرانی به معنی نفهم و عوضی
بسیاری از کلمات جدید؛ مثل همین ( اُزگَل ) و یا ( کس خل ) و یا ( شاسکول ) و امثال اینها. بر عکس داستانها و تعابیری که برایشان درست میکنند و میبافند. در اصل؛ هیچ ریشه و مبنای خاصی ندارند. بلکه به صورت آواهایی؛
...
[مشاهده متن کامل]
و معمولا در بین نوجوانان تکرار میشود، تا جایی که به صورت یک کلمه جا افتاده خیابانی. مرسوم میشود. و بعدها حتی به نوشتار و ادبیات هم راه پیدا میکند. . معنی این لغات هم همان چیزی است که در عرف جامعه، معنی میدهد.

به معنی زالو صفت یعنی کسی که هنری نداره و انگل وار زندگی می کنه به دنبال استفاده از دسترنج دیگران آدم پوچ بی صفت
در گویش مازندرانی به موش آب کشیده میگویند
" اُ دَکِته گَل" : اُ=آب دَکِته=افتاده گَل=موش
و به کسی که در هر چیزی دخالت کند اصطلاحا میگوند:" اُزِک"
من فکر میکنم کلمه اُزگَل ترکیب
از کلمه" اُزِک" و " اُ دَکِته گَل" هست
...
[مشاهده متن کامل]

به معنی موشی که خود را به میان آب انداخته
و برای تحقیر کردن کسی به کار می رود که کاری اشتباه یا بیهوده انجام داده که دخالت بیجایی برای او محسوب میشود.

توقف در جنون و اوزگلی برای بی صفت ها نیست.
یه خانواده سنتی میرن ترکیه شهر استانبول اونجا یه زنه داشته بچشو صدا میزده که بر حسب اتفاق اسمش اوز بوده و بهش میگفته اوز گل یعنی اوز بیا بعدش این خانواده ایرانی چون بچه اون زنه خیلی قیافه نکبتی داشته فکر کردن داره بهش بد و بیراه میگه بعدش به ایران که میرسن میشه فحش اوزگل
اوزگل یعنی کسخل همیشگی. کسخولا به هر لباسی در میان و کسشری را در بین بقیه رایج می کنند. کوسخلازیادن و کسشرا در هر لباسی به کسخلی مشغول میشن
اوزگل یعنی اینکه کسشر به معنای واقعی. کوشخولا
همیشه به کوشخولی می پردازند.
همون اسکول خودمونه

اوزگل به کسی گفته میشه که ساده ونادانه وکسی ویا گروهی که بخوان کمی بخندن و شاد باشن اونا دست میندازن ومیخندن وبیشتر گناهانم میندازن گردنش وار همه کاراش جک می سازن اینه که میگن طرفا اوزگل خو دمان کر دیم
یک واژه ترکی با نحوه بیان صحیح اوزگل �zg�l و به محنی لغوی معادل "گل رخ" یا "گل چهره" می باشد.
نظر من در باره این واژه این است که در حقیقت این واژه از کلمه ( اوس کل ) که مخفف ( استادکل ) می باشد گرفته شود که به کنایه استفاده می شود و رفته رفته به قصار اوسکل و بعدها به اوزگل تغییر نام پیدا کرده است که امروزه به جای این کلمه گاه گاهی لفظ ( عقل کل ) را نیز بکار می بریم.
بی بند و بار
ادم سه حرفه ولی ادم بودن . . . . .
اول و اخر ( ( ( ایمان و اخلاق ایمانی ) ) ) )
همون اوسکل خودمونع چرا کشش میدین باو
اوزگل یعنی بی شعور، احمق، نادان، موقع خشم و غالب شدن بر فرد رودر رو شدن و آغاز بدخلقی اصطلاحا از این جمله استفاده میشود

یعنی خودش بدون دعوت آمده
یعنی آدم بی بند و بار مزاحم

اُزگَل ( اوزگل ) - واژه ترکی - نوعی نفرین یا ناسزا است!
به کسی که خیلی برو بیا داره، این واژه رو بکار می بریم تا طرف شاخ نشه و خاکی بشه!
اُز: برو، دور شو - فراوان، زیاد، خیلی - خود، خویش، درون
مانند: اُزون ( زیاد، فراوان ) - اُزوده ( خودشه! ) و. . .
گَل: بیا
مانند: گَلدین ( اومدی ) ، گَلمَه ( نَیا ) ، گَلمَز ( نِمیاد ) و. . .
معنی: برو بیا دار، اُرت دهنده، قُمپُز در کننده، هارت و هورت ( پورت ) کننده، باد در سر داشته، پُز دهنده، ادعا دارنده، مدّعی -
پَچول، پَخمه، پَپِه، چُلمَن، مَلَنگ، گاگول، بَبو، مَشَنگ، شاسگول! -
سَرگِران، مغرور، متکبر، خودخواه، خودبین، خودپرست!
یادآوری از واژه وَرِجَمکَرد:
تنها مردمانی به نام: "بی پُشت" ها به وَرِجَمکَرد نرفتند!
( ( بی پُشت: واژه فارسی میانه ( پارسیگ )
اوستا: اَهاوَیُه ( اَپَه کَوَه: آب نداشتن در کمر ) و همچنین فِرَکَوَه: کوه داشتن در کمر
وندیداد: زَفَنگَل ( زُونگَل، همان گونه امروزی اُوزگَل! )
ویژگی ( صفت ) کسانی است که اهورامزدا از آوردن آنان به ورجمکرد روا نمی دانست!
این مردمان ( بی پُشت ها ) به وَرِجَمکَرد نرفتند زیرا از آن ها به عنوان مردمانی: سست عنصر، تنبل، گُشاد، خمیده ( گوژپشت ) ، بی خایه، نازا، ناباروَر یاد می شود! ) )
این اصطلاح در معنا و مقصود محاوره ای به کسی اطلاق میشود که بجز ایجاد مزاحمت ؛ ناراحتی ؛ دردسر و به زحمت انداختن و همچنین فوت وقت هیچ عاید دیگری ازش ساخته نیست.
ترسو و خرابکار - مزاحم
در بعضی مواقع هم آدم لاو بالی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤١)

بپرس