اوروبنخی

لغت نامه دهخدا

اوروبنخی. [ ب َ ] ( اِ یونانی ) گیاهی است. ( ناظم الاطباء ). خانق الکرسنه.اسدالعدس. جعفیل. دعفیلا. ( یادداشت مؤلف ). هالوک.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گلک
گیاهی است .

پیشنهاد کاربران

بپرس