اورندیدن. [ اَ رَ دَ ] ( مص ) فریبانیدن. ( از آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). مکر و حیله کردن. ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( برهان ). خدعه نمودن.( از ناظم الاطباء ). فریب دادن. ( برهان ) : ز روز واپسین آن کش خبر نیست جز اورندیدنش کار دگر نیست.ابوشکور.
فریب دادن، مکر و خدعه کردن، نادرستی کردن: ز روز واپسین آن کش خبر نیست / جز اورندیدنش کار دگر نیست (ابوشکور: شاعران بی دیوان: ۸۴ ).