اوحدی کرمانی
لغت نامه دهخدا
با دل گفتم خدمت شاهی کم گیر
چون سر ننهاده ای کلاهی کم گیر
دل گفت مرا از این سخن کمتر گو
کردی و دهی و خانقاهی کم گیر.
کلمه ننهاده ای در اصل متن چاپی «نهاده ای » مرقوم است که وزن با آن فاسد است. «کردی » در مصراع اخیر بضم کاف است. و اگرچه خاندان کرکبوری مزبور ترکمان بوده اند، ولی ظاهراًاوحدالدین او را بمناسبت آنکه اکثریت سکنه اربل و آن نواحی کرد میباشند کرد خوانده است. در کتاب الحوادث الجامعه ابن الفوطی متوفی در سنه 723 در حوادث سنه 632 ذکری از وی رفته است. برای مزید اطلاع از شرح احوال صاحب ترجمه رجوع شود به مأخذ ذیل : فتوحات مکیه باب هشتم بنقل نفحات و طرائق الحقائق از آن ، آثارالبلاد ص 164، حوادث الجامعة ص 73، تاریخ گزیده ص 788. مجمل فصیح خوافی در حوادث سنه 635، نفحات الانس ص 428،429، 686، 689، حبیب السیر جزو 1 از چ 1 ص 67، هفت اقلیم در ذیل کرمان ، سفینة الاولیاء ص 179، ریاض العارفین صص 37 - 38، خزینةالاصفیاء ج 2، صص 265 - 266، مجمع الفصحا: ج 1 ص 89، طرائق الحقایق ج 2، صص 281 - 282 و شدالازار ص 310 و 311.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید