اوحاش

لغت نامه دهخدا

اوحاش. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وحش. گرسنگان. ( منتهی الارب ). بات اوحاشا، ای جیاعاً؛ گرسنه شب بگذاشت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران