اوجاق
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
اُجاق: آتشدان
ترکی: ojaq ( کانون، آتشدان ) مشتق از ( ot ) به معنای آتش Jaq ( پسوند مکان )
به نظر نگاره این واژه از ترکیب دو واژه ی دیگر به دست آمده که عبارتند : اوت ( آتش ) آچاق ( محل برپا کردن ) = محل برپا کردن و بازکردن آتش ( آچماق در ترکی به معنی باز کردن و کاری را شروع کردن می باشد ( تُوکان آشماق : به معنی مغازه باز کردن کاری را شروع کردن می باشد در ترکی یاناجاق به معنی : سوخت ، آنچه مخصوص سوختن است آمده است مثل : هیزم
... [مشاهده متن کامل]
ترکی: ojaq ( کانون، آتشدان ) مشتق از ( ot ) به معنای آتش Jaq ( پسوند مکان )
به نظر نگاره این واژه از ترکیب دو واژه ی دیگر به دست آمده که عبارتند : اوت ( آتش ) آچاق ( محل برپا کردن ) = محل برپا کردن و بازکردن آتش ( آچماق در ترکی به معنی باز کردن و کاری را شروع کردن می باشد ( تُوکان آشماق : به معنی مغازه باز کردن کاری را شروع کردن می باشد در ترکی یاناجاق به معنی : سوخت ، آنچه مخصوص سوختن است آمده است مثل : هیزم
... [مشاهده متن کامل]
وقتی کسی خودش یه حق آب و گلی از جایی داره و میره اونجا میگن تو خودت از اجاقی
برابر فارسی آن:
چراغ
آتشدان
اجاق گاز:چراغ گاز
چراغ
آتشدان
اجاق گاز:چراغ گاز
واژه ی اوجاق یک واژه ترکی است که در اصل اودجاق بوده که برای سهولت اوجاق تلفظ شده . ( اود جاق ) اود به معنی آتش و جاق پسوند مکان به معنی محل آتش یا آتش دان . پسوند جاق را در واژه اتاق هم می بینیم که در
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
اصل اتوماجاق بوده به معنی محل نشستن. اتوما از مصدر اتوماق به معنی نشستن می باشد . اوجاق در معانی کانون ، سرچشمه ، منزل ، خاندان ، زیارتگاه هم آمده است . در اصطلاح ترکی اوْجاغیْ کوْر = بی فرزند معنی می دهد .