لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
واکاوی واژه اوباردن: ( پیشوند ( او ) /کارواژه ( باردن ) که به ریختهای پاردن، پوردن و بردن نیز در زبان پارسی بکار می رود ) .
اوباردن:فروبردن، بلعیدن
در رویه ( 61 ) از نبیگِ ( ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) ) به نویسندگیِ مک کنزی درباره واژه ( اوباردن:فروبردن، بلعیدن ) چنین آمده است:
اوباردن:فروبردن، بلعیدن
در رویه ( 61 ) از نبیگِ ( ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) ) به نویسندگیِ مک کنزی درباره واژه ( اوباردن:فروبردن، بلعیدن ) چنین آمده است: