اوایل

/~avAyel/

مترادف اوایل: آغاز، ابتدا، اوایل، اوان، اول، بدو، شروع، عنفوان

متضاد اوایل: اواخر

برابر پارسی: آغاز، پیش ها، نخست ها، آغازها، پیش ها، در آغاز، سرآغاز، نخست ها

معنی انگلیسی:
beginning, early, embryo, early part

لغت نامه دهخدا

اوایل. [اَ ی ِ ] ( ع اِ ) اوائل. ج ِ اول. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به اوائل و اول شود.

فرهنگ فارسی

اوایل، جمع اول
(اسم صفت ) جمع اول . ۱ - آغازها پیشها. ۲ - پیشینها پیشینیان .

فرهنگ معین

(اَ یِ ) [ ع . اوائل ] (صِ. اِ. ) جِ اول . ۱ - آغازها، پیش ها. ۲ - پیشینیان .

فرهنگ عمید

= اول

گویش مازنی

/evaayl/ روستایی از دهستان کوه پرات نوشهر

پیشنهاد کاربران

روزهای اول، اولِ کار
اویل آغاز شروع
آغازینه
میشه افکار ها
اوایل
اوایل
آغاز
شروع
اوایل دوره صفوی: سال های آغازین دوره صفوی/ سال های نخست. . .
اوایل سال: ماه های آغازین سال/ماه های نخست. . .
اوایل ماه: روزهای آغازین ماه/روزهای نخست. . .
در اوایل کتاب: در برگه های نخستین کتاب/در برگه های نخست. . .
آغاز
هم خانواده : غاز
ابتدا
آغازین

بپرس