اوانگارد
/~AvAngArd/
فرهنگ معین
دانشنامه عمومی
آوانگارد. آوانگارد[ ۱] ( به فرانسوی: avant - garde ) یا پیشرو به هنرمندان یا آثاری به ویژه در حیطهٔ هنر، گفته می شود که ماهیتی تجربی، رادیکال یا نوآورانه دارند و در یک دورهٔ معین، پیشروترین اسلوب ها یا مضامین را در آثارشان استفاده کرده اند و اغلب بانی جنبش های نو بوده اند. [ ۲]
پیشرو بودن بیانگر گرایشی است که هنجارهای پذیرفته شده در اجتماع را عموماً در حیطهٔ فرهنگ به چالش می کشد. مفهوم وجود آوانگارد از نظر برخی، یکی از ویژگی های اصلی «شخصیت» نوگرایی به شمار می آید، که جدای از پست مدرنیسم است. بسیاری از هنرمندان، در دوران مدرن و همچنین در عصر حاضر، خود را مرتبط با جنبش پیشرو دانسته اند: از جنبش دادا از طریق موقعیت گرایان تا هنرمندان پسامدرنی همچون شاعران زبان. [ ۳]
آوانگارد اصطلاحی استعاری است که در نظریهٔ هنر و فلسفهٔ سیاسی به کار می رود. در زبان فرانسه، آوانگارد به طور تحت اللفظی به معنای طلایه دارِ ارتش است. [ ۴] این اصطلاح در اصل برای توصیف بخشی از ارتش که در حال پیشروی در میدان نبرد بود، استفاده می شد، و امروزه به هر گروهی - به ویژه هنرمندان - گفته می شود که خود را نوآور و جلوتر از اکثریت مردم می داند.
این اصطلاح همچنین دلالت بر ترویج اصلاحات اجتماعی رادیکال دارد. در طول زمان، اصطلاح آوانگارد با جنبش های مربوط به نظریه «هنر برای هنر» گره خورد، که اولویتشان در درجه اول گسترش مرزهای تجربه زیبایی شناختی بود، تا اصلاحات گستردهٔ اجتماعی.
نویسندگان متعددی در تلاش برای تعیین شاخصه های فعالیت آوانگارد با موفقیتی محدود روبرو شدند. یکی از مفیدترین و مورد احترام ترین تحلیل ها از آوانگاردیسم به مثابه پدیده ای فرهنگی متعلق به رساله نویس ایتالیایی، رناتو پوجولی*[ ۵] است که در کتابش به نام تئوری آوانگارد*[ ۶] در سال ۱۹۶۲ مطرح شده است. پس از بررسی وجوه تاریخی، اجتماعی، روانشناختی و فلسفی آوانگاردیسم، پوجیولی گسترهٔ تعمیم خود را فراتر از نمونه های منحصر به فرد هنر، شعر و موسیقی قرار می دهد تا نشان دهد که آوانگاردیست ها را می توان گروهی با آرمان ها و ارزش هایی مشترک دانست که تجلی آن سبک زندگی عصیان گرایانه ای است که انتخاب کرده اند، و این که فرهنگ آوانگارد را می توان شاخه ای از سبک زندگی بوهمین*[ ۷] به شمار آورد.
در حالی که آوانگارد سابقه قابل توجهی در موسیقی قرن بیستم دارد، در تئاتر و پرفورمنس آرت، و اغلب همراه با نوآوری های موسیقی و طراحی صدا، و همچنین پیشرفت در طراحی رسانه های بصری، بارزتر است. جنبش هایی در تاریخ تئاتر وجود دارد که مشخصه آنها کمک به سنت های آوانگارد در ایالات متحده و اروپا است. از جمله Fluxus، Happenings و Neo - Dada هستند.

پیشرو بودن بیانگر گرایشی است که هنجارهای پذیرفته شده در اجتماع را عموماً در حیطهٔ فرهنگ به چالش می کشد. مفهوم وجود آوانگارد از نظر برخی، یکی از ویژگی های اصلی «شخصیت» نوگرایی به شمار می آید، که جدای از پست مدرنیسم است. بسیاری از هنرمندان، در دوران مدرن و همچنین در عصر حاضر، خود را مرتبط با جنبش پیشرو دانسته اند: از جنبش دادا از طریق موقعیت گرایان تا هنرمندان پسامدرنی همچون شاعران زبان. [ ۳]
آوانگارد اصطلاحی استعاری است که در نظریهٔ هنر و فلسفهٔ سیاسی به کار می رود. در زبان فرانسه، آوانگارد به طور تحت اللفظی به معنای طلایه دارِ ارتش است. [ ۴] این اصطلاح در اصل برای توصیف بخشی از ارتش که در حال پیشروی در میدان نبرد بود، استفاده می شد، و امروزه به هر گروهی - به ویژه هنرمندان - گفته می شود که خود را نوآور و جلوتر از اکثریت مردم می داند.
این اصطلاح همچنین دلالت بر ترویج اصلاحات اجتماعی رادیکال دارد. در طول زمان، اصطلاح آوانگارد با جنبش های مربوط به نظریه «هنر برای هنر» گره خورد، که اولویتشان در درجه اول گسترش مرزهای تجربه زیبایی شناختی بود، تا اصلاحات گستردهٔ اجتماعی.
نویسندگان متعددی در تلاش برای تعیین شاخصه های فعالیت آوانگارد با موفقیتی محدود روبرو شدند. یکی از مفیدترین و مورد احترام ترین تحلیل ها از آوانگاردیسم به مثابه پدیده ای فرهنگی متعلق به رساله نویس ایتالیایی، رناتو پوجولی*[ ۵] است که در کتابش به نام تئوری آوانگارد*[ ۶] در سال ۱۹۶۲ مطرح شده است. پس از بررسی وجوه تاریخی، اجتماعی، روانشناختی و فلسفی آوانگاردیسم، پوجیولی گسترهٔ تعمیم خود را فراتر از نمونه های منحصر به فرد هنر، شعر و موسیقی قرار می دهد تا نشان دهد که آوانگاردیست ها را می توان گروهی با آرمان ها و ارزش هایی مشترک دانست که تجلی آن سبک زندگی عصیان گرایانه ای است که انتخاب کرده اند، و این که فرهنگ آوانگارد را می توان شاخه ای از سبک زندگی بوهمین*[ ۷] به شمار آورد.
در حالی که آوانگارد سابقه قابل توجهی در موسیقی قرن بیستم دارد، در تئاتر و پرفورمنس آرت، و اغلب همراه با نوآوری های موسیقی و طراحی صدا، و همچنین پیشرفت در طراحی رسانه های بصری، بارزتر است. جنبش هایی در تاریخ تئاتر وجود دارد که مشخصه آنها کمک به سنت های آوانگارد در ایالات متحده و اروپا است. از جمله Fluxus، Happenings و Neo - Dada هستند.


wiki: آوانگارد
آوانگارد (موشک). آوانگارد ( موشک هدایت پذیر بَرین صوتی ) ، یک موشک بالستیک قاره پیمای بَرین صوتی ساخت روسیه است که می تواند به عنوان موشک چندمنظوره به کار برود. این موشک که توانایی حمل کلاهک هسته ای را داراست، در ماه مارس سال ۲۰۱۸ در حضور ولادیمیر پوتین به عنوان یکی از شش جنگ افزار راهبردی روسیه معرفی شد. آوانگارد می تواند به عنوان یک سامانه هدایت پذیر در سرعت برین صوتی برای ایجاد خاصیت مانورپذیری در موشک های بالستیک سنگین همانند UR - 100UTTKh , R - 36M2 و RS - 28 Sarmat هم به کار برود. فناوری آوانگارد، مشابه با فناوری به کار رفته در موشک برین صوتی کینژال است و هردو در طبقه بندی سرعت برین صوتی جای می گیرند. البته در فاز شیرجه سرعت آن به طبقه بندی بیش بَرین صوتی و سرعت گرانشی هم می رسد. [ ۱] [ ۲] این موشک یکی از راهبردی ترین موشک های دنیاست
موشک آوانگارد چندین بار در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ مورد آزمایش قرار گرفت و سرعت آن به بیش از ۹ ماخ ( ۱۱۲۰۰ کیلومتر درساعت ) رسید و اهداف خود را مورد اصابت قرار داد. مسئولین روسیه اعلام کردند که این موشک توانایی رسیدن به حداکثر سرعت ۲۷ ماخ را نیز دارد. در فاصله های نزدیک با نقطه اصابت، سرعت این موشک بسیار بالا خواهد بود و با وجود اینکه هدایت پذیر بوده و قابلیت مانورپذیری دارد، در برابر سامانه های دفاع موشکی کاملاً ایمن خواهد بود. ولادیمیر پوتین در سخنرانی خود در مورد این موشک گفت که «آوانگارد می تواند همانند شهاب سنگ یا آذرگوی به هدف خود اصابت کند. » درصورتی که یک کلاهک هسته ای به وسیلهٔ موشک آوانگارد پرتاب شود، قدرت تخریب آن برابر با دو مگاتن تی ان تی خواهد بود. [ ۳] [ ۴] ولادیمیر پوتین موشک های کینژال، سارمات و آوانگارد را به عنوان سه مورد از شش جنگ افزار برتر روسیه نام برده است.
• فیلم پرتاب موفقیت آمیز موشک آوانگارد در سایت آپارات
• گزارش مقاله آوانگارد از سایت اسپوتنیک. آی آر

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفموشک آوانگارد چندین بار در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ مورد آزمایش قرار گرفت و سرعت آن به بیش از ۹ ماخ ( ۱۱۲۰۰ کیلومتر درساعت ) رسید و اهداف خود را مورد اصابت قرار داد. مسئولین روسیه اعلام کردند که این موشک توانایی رسیدن به حداکثر سرعت ۲۷ ماخ را نیز دارد. در فاصله های نزدیک با نقطه اصابت، سرعت این موشک بسیار بالا خواهد بود و با وجود اینکه هدایت پذیر بوده و قابلیت مانورپذیری دارد، در برابر سامانه های دفاع موشکی کاملاً ایمن خواهد بود. ولادیمیر پوتین در سخنرانی خود در مورد این موشک گفت که «آوانگارد می تواند همانند شهاب سنگ یا آذرگوی به هدف خود اصابت کند. » درصورتی که یک کلاهک هسته ای به وسیلهٔ موشک آوانگارد پرتاب شود، قدرت تخریب آن برابر با دو مگاتن تی ان تی خواهد بود. [ ۳] [ ۴] ولادیمیر پوتین موشک های کینژال، سارمات و آوانگارد را به عنوان سه مورد از شش جنگ افزار برتر روسیه نام برده است.
• فیلم پرتاب موفقیت آمیز موشک آوانگارد در سایت آپارات
• گزارش مقاله آوانگارد از سایت اسپوتنیک. آی آر


wiki: آوانگارد (موشک)
دانشنامه آزاد فارسی
آوانگارد. آوانْگارد (avant-garde)
(در فرانسه به معنی واحدِ جلودار نیروهای نظامی) در اصطلاح سیاسی و فرهنگی و هنری، پیشتاز و پیشرو را گویند. با خارج شدنِ کاربرد این واژه از حوزۀ نظامی، تا پیش از ۱۸۴۸ برای گروه های سیاسی جمهوری خواه یا سوسیالیست به کار رفت. سپس برپایۀ این نگرش که هنر پیشرو باید همان موضع پیشتازِ گروه های سیاسی در رهبری جامعه علیه بورژواها را داشته باشد، این اصطلاح به دنیای هنر و فرهنگ نیز راه یافت و هنرِ آوانگارد بیانگر گرایش های پیشرفتۀ اجتماعی به سوی سوسیالیسم شد. تا پیش از ۱۸۸۰، این اصطلاح در هر دو حوزۀ سیاسی و فرهنگی کاربردی یکسان داشت، اما پس از آن با پدیدآمدن تلقی «هنر برای هنر» و درپی آن زبان هنری، سیاست و هنر به دو جریان آوانگارد جدا از هم تبدیل، و رفته رفته آوانگاردیسم فرهنگی و هنری جایگزین آوانگاردیسم سیاسی شد. از آن پس آوانگارد به مثابۀ پدیده ای فرهنگی و هنری با شیوه های روز یا سنت های فاقد معنای گذشته درافتاد و سبک و جهتی نو به دیگران نمایاند و آفرینندگان پیشتاز چنین آثاری نیز آوانگارد خوانده شدند. هنرِ آوانگارد فراتر از درک عامه و فراتر از زمان خود تلقی می شود، و هرگاه عامه جهت آن را دریابند و شیوه های نو را بپذیرند، آوانگاردیسم از رونق می افتد. این اصطلاح در حوزۀ فرهنگ و هنر، در اواخر قرن ۱۹، نخستین بار به گروهی از نوآوران در زمینه های گوناگون هنری که جنبشی ضد واقع گرا پدید آوردند و شعار «هنر تجربی» را دستمایۀ کار خود کردند، اطلاق شد. سمبولیسم با شاعران پیشتازی در این سبک ازجمله پُل ورلن، آرتور رمبو، و مالارمه، از نخستین نمودهای این جنبش به شمار می رود. تا سال های آغازین قرن ۲۰، گرایش به پس زدن سنت ها به همۀ زمینه های اندیشه و فعالیت های انسانی راه یافت و آوانگاردیسم در هنرهای گوناگونی چون نقاشی، سینما و تئاتر، نمایش نامه نویسی، موسیقی، معماری، داستان نویسی و... شکل گرفت. از سال های ۱۹۵۰ به بعد، با بروز جنبش های متعددِ متأثر از آوانگاردیسم رادیکال و گرایش مشترک این جنبش ها به برداشتن فاصله میان هنر و زندگی، شکل دیگری از آوانگاردیسم پدید آمد که می کوشید هنر را به صورت زندگی درآورد و زندگی را به صورت اثری هنری نمایش دهد. آوانگارد در معنای جدید، هنری فراتر از درک عامه یا فرهنگ و هنر والا نیست، بلکه تنها بازتاب زیبایی شناسانه ای از فرهنگ عامه است. گرایش اساسی و همیشگی آوانگاردیسم به نوآوری با تفکر غالب جهان معاصر، یعنی مدرنیسم، همسو است و به رویکرد دیگری به نام پُست آوانگارد بدل شده است. در هنر و ادبیات ایران، سنت شکنی یا نوآوری هایی از آن گونه که شکل های جدید حاصل از آن در جای دیگری سابقه نداشته باشد، کمتر یافت می شود، اما پس از تأسیس مدرسۀ دارالفنون (۱۲۶۸ق) و بعدها پس از انقلاب مشروطه (۱۳۲۴ق) نوگرایی هایی در خلق آثار ادبی رخ نمود که سبب شد شماری از گونه های رایج در ادب امروز ایران، برای نخستین بار به ادب فارسی راه یابند. البته برخی سنت شکنی ها نیز وجود داشتند که به سبب تأثیرگذاریشان جریان ساز بودند و اشکالی نو در عرصۀ ادب فارسی آفریدند.
(در فرانسه به معنی واحدِ جلودار نیروهای نظامی) در اصطلاح سیاسی و فرهنگی و هنری، پیشتاز و پیشرو را گویند. با خارج شدنِ کاربرد این واژه از حوزۀ نظامی، تا پیش از ۱۸۴۸ برای گروه های سیاسی جمهوری خواه یا سوسیالیست به کار رفت. سپس برپایۀ این نگرش که هنر پیشرو باید همان موضع پیشتازِ گروه های سیاسی در رهبری جامعه علیه بورژواها را داشته باشد، این اصطلاح به دنیای هنر و فرهنگ نیز راه یافت و هنرِ آوانگارد بیانگر گرایش های پیشرفتۀ اجتماعی به سوی سوسیالیسم شد. تا پیش از ۱۸۸۰، این اصطلاح در هر دو حوزۀ سیاسی و فرهنگی کاربردی یکسان داشت، اما پس از آن با پدیدآمدن تلقی «هنر برای هنر» و درپی آن زبان هنری، سیاست و هنر به دو جریان آوانگارد جدا از هم تبدیل، و رفته رفته آوانگاردیسم فرهنگی و هنری جایگزین آوانگاردیسم سیاسی شد. از آن پس آوانگارد به مثابۀ پدیده ای فرهنگی و هنری با شیوه های روز یا سنت های فاقد معنای گذشته درافتاد و سبک و جهتی نو به دیگران نمایاند و آفرینندگان پیشتاز چنین آثاری نیز آوانگارد خوانده شدند. هنرِ آوانگارد فراتر از درک عامه و فراتر از زمان خود تلقی می شود، و هرگاه عامه جهت آن را دریابند و شیوه های نو را بپذیرند، آوانگاردیسم از رونق می افتد. این اصطلاح در حوزۀ فرهنگ و هنر، در اواخر قرن ۱۹، نخستین بار به گروهی از نوآوران در زمینه های گوناگون هنری که جنبشی ضد واقع گرا پدید آوردند و شعار «هنر تجربی» را دستمایۀ کار خود کردند، اطلاق شد. سمبولیسم با شاعران پیشتازی در این سبک ازجمله پُل ورلن، آرتور رمبو، و مالارمه، از نخستین نمودهای این جنبش به شمار می رود. تا سال های آغازین قرن ۲۰، گرایش به پس زدن سنت ها به همۀ زمینه های اندیشه و فعالیت های انسانی راه یافت و آوانگاردیسم در هنرهای گوناگونی چون نقاشی، سینما و تئاتر، نمایش نامه نویسی، موسیقی، معماری، داستان نویسی و... شکل گرفت. از سال های ۱۹۵۰ به بعد، با بروز جنبش های متعددِ متأثر از آوانگاردیسم رادیکال و گرایش مشترک این جنبش ها به برداشتن فاصله میان هنر و زندگی، شکل دیگری از آوانگاردیسم پدید آمد که می کوشید هنر را به صورت زندگی درآورد و زندگی را به صورت اثری هنری نمایش دهد. آوانگارد در معنای جدید، هنری فراتر از درک عامه یا فرهنگ و هنر والا نیست، بلکه تنها بازتاب زیبایی شناسانه ای از فرهنگ عامه است. گرایش اساسی و همیشگی آوانگاردیسم به نوآوری با تفکر غالب جهان معاصر، یعنی مدرنیسم، همسو است و به رویکرد دیگری به نام پُست آوانگارد بدل شده است. در هنر و ادبیات ایران، سنت شکنی یا نوآوری هایی از آن گونه که شکل های جدید حاصل از آن در جای دیگری سابقه نداشته باشد، کمتر یافت می شود، اما پس از تأسیس مدرسۀ دارالفنون (۱۲۶۸ق) و بعدها پس از انقلاب مشروطه (۱۳۲۴ق) نوگرایی هایی در خلق آثار ادبی رخ نمود که سبب شد شماری از گونه های رایج در ادب امروز ایران، برای نخستین بار به ادب فارسی راه یابند. البته برخی سنت شکنی ها نیز وجود داشتند که به سبب تأثیرگذاریشان جریان ساز بودند و اشکالی نو در عرصۀ ادب فارسی آفریدند.
wikijoo: آوانگارد
پیشنهاد کاربران
این واژه را در زبان های غربی هم با حرف t مینویسند و هم بدون آن؛ Avangard و Avantgarde .
در زبان فرانسوی گویا آوانت گارد به معنای پیشکلاه یعنی لبه ی جلوی کلاه و یک اصطلاح نظامی باشد به معنای گارد پیشرو. کار برد این واژه در میدان های هنر و ادبیات و سیاست و اقتصاد و دین و فرهنگ هم مُد شده. به عنوان مثال میتوان نواندیشان دینی را در میدان دین آوانگاردهای باوری یا نوباوری نامید.
... [مشاهده متن کامل]
از دیدگاه فردی من این واژه شاید در اصل و ریشه از دو کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده بوده باشد؛ یکی آوانت یا آوان جمع آوا یعنی آوا ها، صدا ها و دیگری گَرد که ریشه در فعل یا مصدر گردیدن و اسم مصدر گردش داشته. لذا آوان گَرد به معنای گردش دایره وار آوا ها از زبان به گوش و از سینه به سینه بسوی آینده. آوان با تلفظ اَوان به معنای دوران هم میباشد و اوانگرد به معنای گردش ادوار یا دوران های متوالی. پیشوند آو به معنای آب هم میتواند بوده باشد و آوان به معنای آب ها و آوانگرد به معنای گردش آبها یعنی تبخیر آب در فصل گرما و حرکت آن بسوی بالا و سپس تبدیل شدن آن به ابر و باز گشت آن بسوی زمین در فصل سرما به شکل های باران و تگرگ و برف.
یکی دو بیت شعر نو و نیمه کلاسیک، کودکانه، پیشرو یا آوانگاردی در خط مقدم جبهه با هدف پیشروی در دل دشمنان شعر کلاسیک منجمله ققنوس یا کاکانوس؟ نیمایی و سپیده دم ها و سیاچرده ها :
سعدیا! شیخا!
افراد انسانی هیچکدام بنی آدم و ابن حوا یا از نسل بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد نیند/ چونکه در آفرینش جملگی از ابعاد فراوان و بیکران خدای حقیقی و واقعیند/
بسوی کشف راز های ژرف نهفته در پشت پرده ظاهر اعداد پنج و ده، یک و نُه، دو و هشت، سه و هفت، چهار و شش، پنج و پنج، دو و پنج ، سه و چهار، یک و شش باهم و هفت به تنهایی روان شو/ که در آن جنّات العدن کنند براستی از پشت مردان حق شیوخ والا مقام باورمند به افسانه ی آدم و حوا را/.
حافظا! شیرین سخنا! بیا !
تا باهم مانند فقیهان امروزی حدیث از حوری و مُطرب و مَی گوئیم و راز دهر را بی تاج تشدید بر سر ه یا هایش کمتر جوئیم/ که کس نگشود و نگشاید به هیچ حکمت و امثال و حِکمی این شاه معمای بی تاج و تخت و کلاهِ فاقد نوار زرین دیهیمی یا ده ایمی؟ را/.
ای صوفیان! ای عارفان! ای ره روان راه حق، ای ذاکرین نام حق تعالی در خاناقا ها یا خانه های آقا در میدان رقابت با ذاکرین نام یهوه در سیناگوگه ها، نام ایسا در ایساگوگه ها و ذاکرین یا ذکر کنندگان نام الله در الله گوگه ها، نام زرتشت در آتشکده ها و نام بودا در پاگَودها!
باده های درد آلود دنیوی چون خسرو و شیرین و فرهاد همچنون لیلی و مجنون تان کنند/ گر صافی و برزخی و ملکوتی گردند وانگه فقط این کودک دادند و خدای حقیقی و واقعی که چگونه چون و مون منهتان یا من هاتان کنند/.
این گیتی یا کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار/ جز قطره ی ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند عشق و در پیچ و خم زلف تو ای یار! ای پروردگار! یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران و بینهایت تو ای آفریدگار ؟!!/
بخوبی دانم که تو نیافریده ای مارا بهر طاعت و بندگی یا به لسان قرآن الا لیعبدون/ بلکه تا کنی مارا راست و درست و حسابی وانهم نه بسان ماریا مادر ایسا یا مریم عذرا و باک راه/ الا یعنی بلکه یا مگر به معرفت کامل ابعاد فراوان و بیکران خویش هدایت و رهنمون مارا/
تا سهیم گردانی و بهره مند نمائی از عشق و زندگی بی آغاز و بی پایان و لایزال و جاودانه ی خویش مارا/.
لذا شیخا! بیا!
گر خود نمی خواهی نخواه اما دست کم بگذار که دیگران رسند به سعادت های نسبی دینوی در همین جا و حال درین زمان و مکان/ در عوض پیشکش خود و جمیع گذشتگان و حال و آیندگانت باد انشاالله کلیه ی سعادت ها و رستگاری های برزخی و اخروی در لازمان و لامکان/.
در مورد گردش دایره وار تاریخ طبیعت بهمراه کلیه ی اجزای زنده و غیر زنده چه بخواهیم و چه نخواهیم لحظه ی جاودانه حال به عنوان عظیم ترین نیروی محرکه موجود در محتوای کیهان یا جهان، این دنیا و ما را در بطن آن روی یک مسیر دایره ای شکل بسوی آینده حرکت و سوق میدهد و لذا از آنسوی دایره بازگشت این دنیا و ما در بر آن به گذشته و تولد های دوباره از مادر نه تنها امکان پذیر بلکه بطور مطلق اجباری، ضروری و اجتناب ناپذیر میباشد و آنهم با یک هدف یعنی تجربه و سپری نمودن مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی برتر از قبل.
این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین همیشه و هربار پس از وقوع مهبانگ های هشتم ( ۸م یا 8m ) در یک درجه تکاملی برتر از پیش از نو آفریده میشود.
شعر و هنر و ادب و فلسفه ای در دراز مدت ماندگار خواهند شد که شاعر و ادیب و هنرمند و فیلسوف صاحب آنها بتواند افسانه ی آفرینش را از نو بسراید و به تصویر بکشد تحت عنوان " افسانه ی نوین آفرینش ".
در زبان فرانسوی گویا آوانت گارد به معنای پیشکلاه یعنی لبه ی جلوی کلاه و یک اصطلاح نظامی باشد به معنای گارد پیشرو. کار برد این واژه در میدان های هنر و ادبیات و سیاست و اقتصاد و دین و فرهنگ هم مُد شده. به عنوان مثال میتوان نواندیشان دینی را در میدان دین آوانگاردهای باوری یا نوباوری نامید.
... [مشاهده متن کامل]
از دیدگاه فردی من این واژه شاید در اصل و ریشه از دو کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده بوده باشد؛ یکی آوانت یا آوان جمع آوا یعنی آوا ها، صدا ها و دیگری گَرد که ریشه در فعل یا مصدر گردیدن و اسم مصدر گردش داشته. لذا آوان گَرد به معنای گردش دایره وار آوا ها از زبان به گوش و از سینه به سینه بسوی آینده. آوان با تلفظ اَوان به معنای دوران هم میباشد و اوانگرد به معنای گردش ادوار یا دوران های متوالی. پیشوند آو به معنای آب هم میتواند بوده باشد و آوان به معنای آب ها و آوانگرد به معنای گردش آبها یعنی تبخیر آب در فصل گرما و حرکت آن بسوی بالا و سپس تبدیل شدن آن به ابر و باز گشت آن بسوی زمین در فصل سرما به شکل های باران و تگرگ و برف.
یکی دو بیت شعر نو و نیمه کلاسیک، کودکانه، پیشرو یا آوانگاردی در خط مقدم جبهه با هدف پیشروی در دل دشمنان شعر کلاسیک منجمله ققنوس یا کاکانوس؟ نیمایی و سپیده دم ها و سیاچرده ها :
سعدیا! شیخا!
افراد انسانی هیچکدام بنی آدم و ابن حوا یا از نسل بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد نیند/ چونکه در آفرینش جملگی از ابعاد فراوان و بیکران خدای حقیقی و واقعیند/
بسوی کشف راز های ژرف نهفته در پشت پرده ظاهر اعداد پنج و ده، یک و نُه، دو و هشت، سه و هفت، چهار و شش، پنج و پنج، دو و پنج ، سه و چهار، یک و شش باهم و هفت به تنهایی روان شو/ که در آن جنّات العدن کنند براستی از پشت مردان حق شیوخ والا مقام باورمند به افسانه ی آدم و حوا را/.
حافظا! شیرین سخنا! بیا !
تا باهم مانند فقیهان امروزی حدیث از حوری و مُطرب و مَی گوئیم و راز دهر را بی تاج تشدید بر سر ه یا هایش کمتر جوئیم/ که کس نگشود و نگشاید به هیچ حکمت و امثال و حِکمی این شاه معمای بی تاج و تخت و کلاهِ فاقد نوار زرین دیهیمی یا ده ایمی؟ را/.
ای صوفیان! ای عارفان! ای ره روان راه حق، ای ذاکرین نام حق تعالی در خاناقا ها یا خانه های آقا در میدان رقابت با ذاکرین نام یهوه در سیناگوگه ها، نام ایسا در ایساگوگه ها و ذاکرین یا ذکر کنندگان نام الله در الله گوگه ها، نام زرتشت در آتشکده ها و نام بودا در پاگَودها!
باده های درد آلود دنیوی چون خسرو و شیرین و فرهاد همچنون لیلی و مجنون تان کنند/ گر صافی و برزخی و ملکوتی گردند وانگه فقط این کودک دادند و خدای حقیقی و واقعی که چگونه چون و مون منهتان یا من هاتان کنند/.
این گیتی یا کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار/ جز قطره ی ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند عشق و در پیچ و خم زلف تو ای یار! ای پروردگار! یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران و بینهایت تو ای آفریدگار ؟!!/
بخوبی دانم که تو نیافریده ای مارا بهر طاعت و بندگی یا به لسان قرآن الا لیعبدون/ بلکه تا کنی مارا راست و درست و حسابی وانهم نه بسان ماریا مادر ایسا یا مریم عذرا و باک راه/ الا یعنی بلکه یا مگر به معرفت کامل ابعاد فراوان و بیکران خویش هدایت و رهنمون مارا/
تا سهیم گردانی و بهره مند نمائی از عشق و زندگی بی آغاز و بی پایان و لایزال و جاودانه ی خویش مارا/.
لذا شیخا! بیا!
گر خود نمی خواهی نخواه اما دست کم بگذار که دیگران رسند به سعادت های نسبی دینوی در همین جا و حال درین زمان و مکان/ در عوض پیشکش خود و جمیع گذشتگان و حال و آیندگانت باد انشاالله کلیه ی سعادت ها و رستگاری های برزخی و اخروی در لازمان و لامکان/.
در مورد گردش دایره وار تاریخ طبیعت بهمراه کلیه ی اجزای زنده و غیر زنده چه بخواهیم و چه نخواهیم لحظه ی جاودانه حال به عنوان عظیم ترین نیروی محرکه موجود در محتوای کیهان یا جهان، این دنیا و ما را در بطن آن روی یک مسیر دایره ای شکل بسوی آینده حرکت و سوق میدهد و لذا از آنسوی دایره بازگشت این دنیا و ما در بر آن به گذشته و تولد های دوباره از مادر نه تنها امکان پذیر بلکه بطور مطلق اجباری، ضروری و اجتناب ناپذیر میباشد و آنهم با یک هدف یعنی تجربه و سپری نمودن مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی برتر از قبل.
این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین همیشه و هربار پس از وقوع مهبانگ های هشتم ( ۸م یا 8m ) در یک درجه تکاملی برتر از پیش از نو آفریده میشود.
شعر و هنر و ادب و فلسفه ای در دراز مدت ماندگار خواهند شد که شاعر و ادیب و هنرمند و فیلسوف صاحب آنها بتواند افسانه ی آفرینش را از نو بسراید و به تصویر بکشد تحت عنوان " افسانه ی نوین آفرینش ".
پیشرو همراه با خلاقیت و شکستن قالب های موجود
آوانگارد ( به فرانسوی: Avant - garde ) به معنای پیشرو یا طلایه دار است. این اصطلاح در اصل از واژگان نظامی گرفته شده و به گروهی از سربازان ورزیده اشاره می کرد که در خط مقدم حرکت می کردند تا مسیر را برای ارتش اصلی باز کنند.
... [مشاهده متن کامل]
در زمینه های هنری و فرهنگی، آوانگارد به هنرمندان یا آثاری اطلاق می شود که خلاق، بدیع و نوآور هستند و مرزهای هنر را به چالش می کشند. این هنرمندان معمولاً از قالب ها و سنت های رایج پیروی نمی کنند و به دنبال سبک ها و ایده های جدید هستند.
... [مشاهده متن کامل]
در زمینه های هنری و فرهنگی، آوانگارد به هنرمندان یا آثاری اطلاق می شود که خلاق، بدیع و نوآور هستند و مرزهای هنر را به چالش می کشند. این هنرمندان معمولاً از قالب ها و سنت های رایج پیروی نمی کنند و به دنبال سبک ها و ایده های جدید هستند.
آوانگارد بودن به معنی شکستن کلیشه ها و پاگذاشتن به دنیای جدید و خلاقانست
پیش قراول، طلایه دار، پرچم به دست، ممتاز
اسطوره خود ساخته بیشتر از حد ممکن
آوانگارد[اصطلاح ادبی ]:در زبان فرانسوی Avant به معنی پیش و garde در اصطلاح نظامی به معنی نگه بان و محافظ است و اصطلاح ( Avant gardeطلایه دار ) به معنی جلودار و پیش لشکر است.
معادل انگلیسی آن ریشه ی فرانسوی دارد و در اصل از واژگان نظامی گری به وام گرفته شده است.
... [مشاهده متن کامل]
در اصطلاح ادبیات، طلایه دار یا پیش تاز به آغاز کننده ی شیوه های نو در شعر و نویسندگی گفته می شود. این شیوه ها اغلب بدعت هایی را در زمینه ی قالب و صناعات ادبی دربر دارد.
امروزه شعرای سمبولیست، مانند ورلن، رمبو و مالارمه را شعرای آوانگارد بدعت ها ادبی اواخر قرن نوزدهم می نامند.
معادل انگلیسی آن ریشه ی فرانسوی دارد و در اصل از واژگان نظامی گری به وام گرفته شده است.
... [مشاهده متن کامل]
در اصطلاح ادبیات، طلایه دار یا پیش تاز به آغاز کننده ی شیوه های نو در شعر و نویسندگی گفته می شود. این شیوه ها اغلب بدعت هایی را در زمینه ی قالب و صناعات ادبی دربر دارد.
امروزه شعرای سمبولیست، مانند ورلن، رمبو و مالارمه را شعرای آوانگارد بدعت ها ادبی اواخر قرن نوزدهم می نامند.
هو
پیشرو در هنر.
پیشرو در هنر.
نوآور ، پیشتاز ، پیشرو ، کسی که اثری نو خلق کند
پیشتاز
پیش آهنگ
پیشرو یا اوانگارد
نویسندگان و شاعرانی گفته می شود که در یک دوره معین، پیشروترین اسلوب ها یا مضامین را در آثارشان استفاده کرده اند و اغلب بانی جنبش های نو بوده اند
نویسندگان و شاعرانی گفته می شود که در یک دوره معین، پیشروترین اسلوب ها یا مضامین را در آثارشان استفاده کرده اند و اغلب بانی جنبش های نو بوده اند
پیشرو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)