اواصر. [ اَص ِ ] ( ع اِ ) ج ِ آصرة. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). به معنی پیوندهای خویشی و به معنی وسائل : عناصر آداب و اواصر انساب و اسباب است. ( تاریخ بیهق ص 20 ).
فرهنگ معین
(اَ ص ِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - قرابت ، نزدیکی . ۲ - (اِ. ) زهدان . ۳ - ریسمانی که دامن خیمه را با آن بندند.
فرهنگ عمید
آنچه باعث عاطفه و پیوستگی میان کسی با خویشان او شود.