اواز برنادت

دانشنامه آزاد فارسی

آواز برنادت. آواز برنادِت (Das Lied von Bernadette)
آواز برنادِت
(یا: آهنگ برنادت) رمانی از فرانتس ورفل منتشر شده به اتریشی در ۱۹۴۲. ماجرای نسبتاً سادۀ این رمان، به سبب زمان و سرزمینی که در آن اتفاق می افتد، بسیار مبهم به نظر می رسد. برنادت، دختر بزرگ و چهارده سالۀ آسیابانی فقیر در لورد (شهری زیارتی در فرانسه) است. او روزی (۱۱ فوریۀ ۱۸۵۸) که همراه خواهر کوچک و یکی از دوستانش برای جمع آوری هیزم به کرانۀ رود گاو می رود، در کنار غار ماسابیل به دیدار «بانو»یی نایل می شود که سراسر زندگی او را سرشار از عشقی عرفانی می کند و برنادت را دربرابر مردم ناباور، خانواده، مدرسه، مقامات دینی و غیرمذهبی، و خلاصه همگی به مبارزه وامی دارد. برنادت با وجود این که همه برضدش متحد شده اند، در غار، تعلیمات و دعاهای آن بانو را وفادارانه اجابت می کند و کلیسای کوچکی در کنار غار می سازد که زود محل زیارت افراد و گروه های مذهبی می شود. شهرت روزافزون برنادت همۀ فرانسویان شکاک و عقل گرا را به واکنش وامی دارد، اما با پدیدارشدن چشمۀ معروفی در آن محل که معجزات بسیاری ازجمله شفای بیماران را به بار آورد، و نیز دیگر خدمات انسان دوستانۀ برنادت، او به یک قدیسه تبدیل می شود. برنادت که سرانجام خود به سِل استخوان دچار شده است از چشمۀ شفابخش نمی نوشد و در خلسۀ نخستین دیدارش با بانو، و با ادای جملۀ «دوستت دارم» جان می سپارد. ورفل داستان خود را بر پایۀ حقیقتی تاریخی و با تخیلی شاعرانه پرداخته است. آواز برنادت تجلیلی از رموز الهی و قداست بشری است، اگرچه نویسنده آگاهانه موضع خود را دربارۀ مسئلۀ معجزه بیان نمی کند. بر مبنای این داستان فیلمی نیز ساخته شده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس