اواره بودن

مترادف ها

moon (فعل)
سرگردان بودن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن، اواره بودن، ماه زده شدن

wander (فعل)
سرگردان بودن، منحرف شدن، اواره بودن

فارسی به عربی

تجول , غمر

پیشنهاد کاربران

بپرس