اواب
لغت نامه دهخدا
اواب. [ اُوْ وا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ آئب. رجوع به آئب شود.
فرهنگ فارسی
جمع آئب
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَوَّابٌ: بسیار بازگشت کننده
ریشه کلمه:
اوب (۱۷ بار)
صیغه مبالغه است یعنی بسیار زجوع کننده ، این کلمه پنج بار در قرآن آمده است، و آن صفت کسانی است که پیوسته به اطلاعات و استغفار و دعا و ترک معاصی بسوی خدا رجوع میکنند، اوّابین جمع اوّاب است . در حالات حضرت داود هست ، یعنی ای کوهها و ای پرندهها با او تسبیح برگردانید و هم آواز شوید، در جای دیگر هست ، ما کوهها را مسّخر کردیم که با او صبح و شام تسبیح میکردند که دسته جمعی با او هم آواز بودند از این آیات روشن میشود که کوهها و پرندگان در تسبیح، خدا با داود هم صدا میشدند، تمام موجودات خدا را تسبیح میکنند لکن ما تسبیح آنهارا نمیفهمیم ، کوهها و پرندگان که درتسبیح با او هم صدا میشدند و میفهمیدند؟ خدا میداند. در مفردات گوید: فرق اَوب و رجوع آن است که اَوب به معنی رجوع با اراده و اختیار است و رجوع اعّم میباشد. ولی در قاموس هست: آبَتِ الشمسُ یعنی آفتاب غروب کرد و در نهایه هست: «شَقَلوُ نامِنَ الصَّلوةِ حَتّی آبَتِ الشَّمْسُ» و در قرآن مجید آمده «یاجِبالُ اَوِّبی» میدانیم که آفتاب و کوهها صاحب اراده نیستند ولی اَوب در آنها به کار رفته است. امّا ناگفته نماند قول راغب قوی به نظر میرسد زیرا اثبات ترادف میان اوب رجوع مشکل است، درباره «یا جِبالُ اَوِبّی» باید گفت آنهانسبت به تسبیح و فرمان خدا ذی شعور و صاحب ارادهاند هر چند نسبت به ما جامد باشند، و در اقرب الموارد گویند: آبَتْ، لغتی است در «غابَتْ» یعنی گاهی به جای «غابَتِ الشمس» پس آیت عبارت دیگر غابت است به معنی اوب نیست.
ریشه کلمه:
اوب (۱۷ بار)
صیغه مبالغه است یعنی بسیار زجوع کننده ، این کلمه پنج بار در قرآن آمده است، و آن صفت کسانی است که پیوسته به اطلاعات و استغفار و دعا و ترک معاصی بسوی خدا رجوع میکنند، اوّابین جمع اوّاب است . در حالات حضرت داود هست ، یعنی ای کوهها و ای پرندهها با او تسبیح برگردانید و هم آواز شوید، در جای دیگر هست ، ما کوهها را مسّخر کردیم که با او صبح و شام تسبیح میکردند که دسته جمعی با او هم آواز بودند از این آیات روشن میشود که کوهها و پرندگان در تسبیح، خدا با داود هم صدا میشدند، تمام موجودات خدا را تسبیح میکنند لکن ما تسبیح آنهارا نمیفهمیم ، کوهها و پرندگان که درتسبیح با او هم صدا میشدند و میفهمیدند؟ خدا میداند. در مفردات گوید: فرق اَوب و رجوع آن است که اَوب به معنی رجوع با اراده و اختیار است و رجوع اعّم میباشد. ولی در قاموس هست: آبَتِ الشمسُ یعنی آفتاب غروب کرد و در نهایه هست: «شَقَلوُ نامِنَ الصَّلوةِ حَتّی آبَتِ الشَّمْسُ» و در قرآن مجید آمده «یاجِبالُ اَوِّبی» میدانیم که آفتاب و کوهها صاحب اراده نیستند ولی اَوب در آنها به کار رفته است. امّا ناگفته نماند قول راغب قوی به نظر میرسد زیرا اثبات ترادف میان اوب رجوع مشکل است، درباره «یا جِبالُ اَوِبّی» باید گفت آنهانسبت به تسبیح و فرمان خدا ذی شعور و صاحب ارادهاند هر چند نسبت به ما جامد باشند، و در اقرب الموارد گویند: آبَتْ، لغتی است در «غابَتْ» یعنی گاهی به جای «غابَتِ الشمس» پس آیت عبارت دیگر غابت است به معنی اوب نیست.
wikialkb: أَوّاب
پیشنهاد کاربران
اواب از ماده اوب ( بر وزن قوم ) بازگشت توأم با اراده می گویند ، در حالی که رجوع هم به بازگشت با اراده گفته می شود و هم بی اراده ، به همین دلیل به توبه اوبه گفته می شود ، چون حقیقت توبه بازگشت توأم با اراده به سوی خداست .
فاسدان ادا ری، مولدان فسادهای اداری و غیر اداری هستندولاغیر.
لقب حضرت ابراهیم ص